1. خانه
  2. مطالب
  3. ادبیات
  4. چابک سواری از میان متن مقدس | نگاهی به رمان «چابکسوار»
چابک سواری از میان متن مقدس | نگاهی به رمان «چابکسوار»

چابک سواری از میان متن مقدس | نگاهی به رمان «چابکسوار»

نگاهی به رمان «چابکسوار»
ادبیات 1398/6/14 5 دقیقه زمان مطالعه 0

سال ها پیش در اواخر دوران کودکی، زمانی که خواندن یک سری از کتاب ها برایم تابو محسوب می شد، طی اتفاقی عطشم دربارۀ خواندن یک کتاب ممنوعه شدت گرفت. البته ممنوعه که می گویم منظورم کتاب های ضالّه نیست، بلکه کتاب هایی است که برای کودکی دَه ـ یازده ساله مناسب نمی باشد.

اتفاق از این قرار بود که یک روز خواهر بزرگ ترم با کتابی در دست وارد خانه شد. در نگاهی گذرا، چشمم به طرحِ روی جلدِ کتاب افتاد. تصویری وحشتناک از موجودی وحشتناک! با دیدن تصویرِ روی کتاب با خودم قرار گذاشتم که هر طور شده کتاب را بخوانم. گمان می کردم کتاب دربارۀ شیطان باشد. آن زمان شیطان را غولی ترسناک با شاخ هایی بزرگ می دانستم که این تصاویر بی شباهت با تصویر روی جلد کتاب نبود.

یک روز که فرصت را مناسب دیدم، به دور از چشم خانواده، کتاب را از قفسۀ کتاب ها برداشتم و در گوشه ای از خانه مشغول خواندنِ آن شدم. وقتی با دقتِ بیشتری طرح جلد را مشاهده کردم، متوجه شدم که تصویر متعلق به فردی است که به نظر می رسد در جهنم افتاده و فریادی از سر پشیمانی می کشد. با خواندن نام کتاب تا حدودی تمام آمال و آرزوهایم دربارۀ کتابی ترسناک به باد رفت. عنوان کتاب این بود: «فرجام قاتلین امام حسین(ع)»

به طور اجمالی فهمیدم کتاب دربارۀ قاتلان امام حسین(ع) است. ولی کلمۀ «فرجام» برایم معنایی نداشت، و این زنگ خطری محسوب می شد. احتمالاً برای فهمیدن بقیۀ کتاب هم، نیاز به شخصی داشتم که بتوانم از او سؤالاتم را بپرسم. به هر جهت، خواندن را آغاز کردم. کتاب برخلاف تصورم، چندان سخت خوان نبود و توانستم به تنهایی از پسِ متنش برآیم. 

کتاب دربارۀ این بود که چه بلایی در آخر عمر بر سر قاتلین امام حسین(ع) آمده است (بعدها فهمیدم که فرجام به همین معنی سرانجام و عاقبت است و تصویرِ روی کتاب هم بیان گر عاقبت قاتلان حضرت بوده است). این اتفاقات به تفکیک اشخاص نوشته شده بود؛ عمر سعد، شمر، حرمله و تمام افرادی که نقشی در حادثۀ عاشورا داشتند. در فرجامِ بسیاری از این قاتلان، ردپای شخصی تکراری دیده می شد؛ شخصی به نام «مختار ثقفی». تصویری که آن کتاب در آن سنّ کم دربارۀ مختار به من داد، تصویری بس خارق العاده و دهشتناک بود. 

از طرفی می دانستم قاتلان حضرت، افرادی پلید وجزو بزرگ ترین جنایت کاران دنیا بودند و از طرف دیگر هضم سیخ داغ، دیگ آب جوش و آهن مذاب برایم کمی دشوار بود. همین تعارض سبب شد از بزرگ ترها سؤالاتی دربارۀ مختار بپرسم: «آیا مختار آدم خوبی بود؟ اگه آدم خوبی بود، پس چرا توی کربلا به کمک امام حسین(ع) نرفت؟»

در مرحلۀ اول، این سؤالات سبب شد تا خودم را لو بدهم: «من کتاب ترسناکی که در قفسۀ کتابا بود، خوندم.» در مرحله ی دوم جواب های ضدّ و نقیض و پر از ابهامی گرفتم؛ عده ای مختار را آدم خوبی می دانستند که دل اهل بیت(ع) را شاد کرده بود و عده ای دیگر او را فردی با غلّ و غش معرفی می کردند. از آن جایی که تحقیق در فرهنگ ما، چه در دوران کودکی و چه در دوران بزرگ سالی جایی ندارد، به همان افراد محدودِ دور و برم و به پاسخ های ناقصشان بسنده کردم و دیگر پی اش را نگرفتم. تا اینکه چند سال بعد شنیدم قرار است سریالی دربارۀ مختار پخش شود. این خبر برایم غیرمنتظره بود و بیشتر شبیه یک خواب بود. چون آن زمان، خیلی در صدا و سیما رسم نبود سریال های با محتوای خشونت پخش کنند و طبق اطلاعاتی که به دست آوردم آن سریال خشن ترین سریالی بود که صدا و سیما می توانست پخش کند. با خودم گفتم: «سیخ داغ، دیگ آب جوش و آهن مذاب رو چه طور می خوان توی تلویزیون پخش کنن؟!»
با شروع شدن سریال «مختارنامه»، که هم زمان با دوران نوجوانی ام بود، منتظر دیدن مجازات قاتلین امام حسین(ع) بودم. سریال تمام شد و غیر از چند صحنه که مختار در عالم خواب و رؤیا دید، صحنۀ وحشتناک دیگری دربارۀ مختار ندیدم. 

چند سالی گذشت و ده ها بار سریال مختارنامه از تلویزیون پخش شد و شخصیت مختار به عنوان یک قهرمان در اذهان مردم جا افتاد. تا جایی که هر موقع اسم مختار می آید، ناخودآگاه چهرۀ گریم شدۀ فریبرز عرب نیا در ذهنم نقش می بندد.

سه هفته پیش، رمانی را آغاز کردم که می دانستم مستقیم یا غیرمستقیم به حوادث کربلا مربوط است. با خواندن فصل اولِ کتاب جرقه ای در ذهنم زده شد که: «عجب! پس دربارۀ حوادث تاریخی می شه تا این حد جذاب نوشت!» با شور و شوق فراوان فصول بعدی کتاب را خواندم و با پیش روی داستان متوجه شدم که رمان دربارۀ همان شخصیت مجهولِ قدیمی و محبوبِ امروزی ام، مختار ثقفی است. 

خلاصه، از این که بار دیگر داستان شجاعت و کیاست مختار را بر اوراق کتابی با عنوان رمان می دیدم، به وجد آمدم. هرچند داستان به غیر از فصل اول و آخرش در بقیه ی فصول، بیشتر به تعریف زندگی نامه ی مختار شبیه بود تا رمانی کامل با همۀ مشخصه های داستانی. فصل آخر هم به نوعی توضیحات اضافۀ نویسنده برای تکمیل پازل های ناتمام داستان بود. اما باز به علت همان شخصیتِ جذابِ مختار، داستان کشش خودش را داشت و خواندن آن خالی از لطف نبود. 

پس از خواندن کتاب، نام نویسنده آن را در اینترنت جست و جو کردم و به نتایج قابل توجهی رسیدم. چه طور تا به حال کتابی از آقای مسلم ناصری نخوانده بودم؟ این موضوع برمی گردد به کم همتی بنده یا عدم تبلیغ و سازماندهی در حوزۀ رمان های ارزشی. جالب است که بعضی از رمان ها را فقط به خاطر جوّ رسانه ای خوانده ام که پس از مطالعه، غیر از ساعاتی سرگرمی نکتۀ دیگری نصیبم نشد.

داستان را در مدت کوتاهی خواندم و از اینکه این کتاب به صورت منصفانه شخصیت منتقمِ کرار را توصیف کرده بود، مشعوف شدم. شخصیت مختار در رمان چابک سوار، متفاوت از شخصیت تاریک مختار بود که قبلاً در ذهنم داشتم و بیشتر شبیه شخصیت او در سریال مختارنامه بود؛ البته با اندکی تفاوت. مردی که مصداق این آیۀ شریفه است: «اشداء علی الکفار، رحماء بینهم». مبارزی شجاع، سیاست مداری کَیّس و البته با مقداری شینطت، که با خواندن این کتاب تمام این توصیفات را در کنش های شخصیت مختار می یابید و به پاسخ بسیاری از سؤالات خود دربارۀ این مردِ بزرگ دست پیدا می کنید.

مطالب مرتبط

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

از فرشِ آمریکا تا عرش جبهه مقاومت با حسین شیخ‌الاسلام | معرفی کتاب «سفیر قدس»

«مردم به همان چیزی که امام می‌خواست رأی دادند؛ نه به اسلامی که در ذهن فلان مرجع یا فلان شخصیت سیاسی بود. …

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

پیوند کووالانسی ازدواج | جستاری درباره کتاب «نیمه دیگرم»

ازدواج یک پیوند کووالانسی است که زوجین باید با به اشتراک گذاشتن الکترون‌های خود، زندگی‌شان را در یک خط راست …

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

سنگی در تاریخ | نگاهی به رمان «سنگی که سهم من شد»

در اینجا با داستانی روبرو هستیم که نویسنده از لحاظ به کارگیری عناصر داستانی تا حدود زیادی موفق عمل کرده و به …

کليه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به موسسه کتاب فردا می باشد

توسعه و طراحی سایت توسط آلماتک

bookroom.ir - Copyright © 2007-2019 - All rights reserved