غیرقابل سفارش
این کالا فعلا موجود نیست و غیرقابل سفارش است.

تاریخ آمریکا از 1492 تا 2001

دسته بندی: تاریخ جهان

ناشر: اختران

نویسنده: هاوارد زین

تعداد صفحات: 928

3دیدگاه
/
7
امتیاز
2
نفر
3.5 از 5
فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

کشتی های بزرگ در ساحل پهلو گرفتند و کریستف کلمب ظفرمند پا به خشکی گذاشت تا سرزمینی نو را کشف کند. این روایتی رسمی است از کشف قاره آمریکا. اما به راستی ساکنان بومی سواحل که به این کشتی ها نگاه می کردند چه فکری و چه عاقبتی داشتند.

هاوارد زین در کتاب تاریخ آمریکا به روایت تاریخ از زبان آن کسانی پرداخته که تا به حال سخنگویی نداشته اند و البته او به جای قضاوت اخلاقی و سوگواری برای گذشته، تلاش دارد تا تاریخ از چشم دیگری هم دیده شود و راه برای اندیشه بهتر گشوده شود و آینده ما به تعبیر زین بر آن لحظات زودگذر مهر و شفقت گذشته پایه گذاری شود، نه بر آن قرون سراسر جنگ و خونریزی.

به این ترتیب زین ترجیح می دهد به جای دمیدن در شیپور تاریخ دولتی، داستان کشف قاره‏ آمریکا را از دیدگاه بومیان و آراواک‏ها و ماجرای قانون اساسی ایالات متحده را از دیدگاه بردگان سیاهپوست و سرگذشت اندرو جکسون را از دید سرخ‏پوستان چِروکی و ماجرای جنگ داخلی را از دید ایرلندی‏های نیویورک و جنگ مکزیک را از دید سربازان فراری لشکر ژنرال اسکات و پیدایش و توسعه صنایع و صنعت‏مداری را از نگاه زنان جوان کارگر در کارخانجات نساجی لاوِل و جنگ اسپانیا - آمریکا را از دیدگاه کوبایی‏ها و اشغال ‏فیلیپین را از دید سربازان سیاهپوست لوزون و عصر زراندود را از نگاه کشاورزان ایالات جنوبی و جنگ جهانی اول را از دیدگاه سوسیالیست ها و جنگ جهانی دوم را از دیدگاه صلح‏طلبان و طرح نیودیل یا «اصلاحات روزولت» را از چشم سیاهپوستان محله ‏هارلم و انحصارطلبی و سلطه‏ آمریکای بعد از جنگ جهانی را از دیدگاه کارگران‏ مزارع در آمریکای لاتین تعریف کند.

او با تکیه بر مستندات و به ویژه مکتوبات بر جای مانده و تحقیقات پژوهشگران نشان می دهد زمانی که کلمب وارد شد، تعداد جمعیت مردمی که بر عرصه‏ پهناور زمین‏ه ای قاره‏‏ آمریکا پراکنده بودند، حدود 75 میلیون نفر بود که شاید 25 میلیون نفرشان ساکن آمریکای شمالی بودند. آنان در واکنش به شرایط مختلف اقلیمی و خاک، صدها نوع فرهنگ‏ قبیله‏ ای گوناگون و شاید دو هزار زبان مختلف را پدید آوردند. آنان فن کشاورزی را به‏ کمال رساندند و دریافتند که چگونه باید ذرت را به عمل آورند که به صورت خودرو تکثیر نمی‏شود و باید آن را کاشت و داشت و آبیاری کرد و پس از برداشت محصول، باید غلاف یا پوشش روی ذرت را کند و دانه ها را جدا کرد. آنها با نبوغی خارق‏ العاده‏ انواع دیگری از میوه و سبزیجات از جمله بادام‏ زمینی، کاکائو، توتون و کائوچو را پرورش دادند.

اساطیر و داستان های برجای مانده، همگی از اندیشه والا و قلب پرمهر سرخپوستان حکایت دارند، کما اینکه کلمب خود به صراحت به این خوش قلبی اشاره می کند و البته آن را ساده لوحی می داند. طبق گزارش کلمب، سرخ‏پوستان بسیار ساده‏ لوح هستند و چنان به‏راحتی اموال و دارایی‏هایشان را به دیگران می‏بخشند که تا کسی به چشم خود نبیند، نمی‏تواند باور کند. وقتی شما تقاضای چیزی را می‏کنید که متعلق به آنهاست، هرگز نه نمی‏گویند. درست ‏برعکس، آنها حاضر هستند همه چیزشان را با دیگران شریک کنند... او در پایان گزارشش‏ از اعلی حضرتین تقاضای کمک کوچکی کرده بود و می‏گفت در مقابل، در سفر بعدی‏ اش «هر قدر طلا که نیاز داشته باشند... و هر تعداد برده که بخواهند» برایشان می‏آورد. به این ترتیب به‏ خوبی پیداست که کریستف کلمب و اخلاف و جانشینانش به بیابانی‏ برهوت و خالی از سکنه نیامده بودند بلکه به دنیایی وارد شدند که در بعضی محل‏ها - درست مثل خود اروپا - جمعیت زیادی زندگی می‏کردند که فرهنگ پیشرفته و پیچیده‏ای داشتند و روابط انسانی در میان آنها تکامل یافته‏ تر از اروپاییان بود و روابط میان مردان، زنان، کودکان و طبیعت، شاید زیباتر و دلپذیرتر از هر جای دیگری در دنیا، به‏ دقت طراحی و تعیین شده بود. ساکنان بومی، مردمانی فاقد زبان نوشتاری بودند اما قوانین خاص خودشان، اشعار و تاریخ شان را به یاد سپرده و با واژگانی شفاهی که شاید پیچیده‏ تر و کامل‏تر از اروپایی‏ها بود، همراه با آواز و رقص و نمایش‏های آیینی و سینه به سینه به نسل‏ های بعدی منتقل ‏می‏کردند. آنان توجه خاصی به رشد و پرورش شخصیت، استحکام اراده، استقلال ‏فردی، قابلیت انطباق، نرمش و حوصله، احساسات و عواطف، اقتدار و توانایی فردی‏ و نیز همراهی و شراکت با یکدیگر و با طبیعت اطراف شان داشتند. اما رهاورد کلمب برای اسپانیایی ها چه بود؟ به روایت زین آن همه طلا و نقره‏ای که به تاراج رفت و به اسپانیا حمل شد، مردم اسپانیا را غنی‏تر نکرد. فقط مدتی امکان برتری ناچیزی در موازنه‏ قوا را به شاهان اسپانیا بخشید و اینان فرصتی پیدا کردند تا سربازان مزدور بیشتری برای جنگ هایشان اجیر کنند. آنان به هر حال جنگ ها را باختند و تنها چیزی که باقی ماند تورمی مرگبار، مردمانی‏ گرسنه، ثروتمندتر شدن ثروتمندان، فقیرتر شدن فقیران و طبقه کشاورزی درهم‏ شکسته بود.

اطلاعات کتاب

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام