اگر دو چیز در دنیا وجود داشته باشد که ترور بیش از هرچیز دوستشان دارد، بازی های ویدئویی جنگی و پدر پدربزرگش، جیکوب فایرستون، یک کهنه سرباز جنگی واقعی است که در اوج درگیری های جنگ جهانی دوم، به آزادسازی یک روستای کوچک فرانسوی کمک کرد و پس از بازگشت به کشور خودش خیلی ها او را یک قهرمان می دانند، اما نه همه…
چه طرفدار صلح باشیم، چه عاشق داستان های جنگی با هوادار بازی های ویدئویی جنگی، خواندن داستان هایی درباره ی جنگ ارزشمند و پر از درس است. نه به این خاطر که سرشار از ماجراجویی، هیجان و حادثه است، بلکه از این بابت که نشانمان می دهد حتی در بحبوحه ی هرج و مرج و زشتی های جنگ هم می شود آدم خوبی ماند.
این داستان هم پر از ماجراجویی است، هم پر از اشک و لبخند. داستانی درباره ی جنگ، صلح و البته دوستی و بخشش.