۴۱۵٬۰۰۰
تومان
4 ٪
۳۹۴٬۳۰۰
تومان
افزودن به سبد خرید

بینوایان - جلد دوم (افق / جیبی)

رمان های جاویدان جهان

دسته بندی: رمان و داستان کوتاه

ناشر: افق

نویسنده: ویکتور هوگو

سال نشر: 1401

تعداد صفحات: 704

فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
گزیده کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

ماریوس نوه‌ی آقای ژیونورمان پس از بگومگو با پدربزرگش، که از ناپلئون و انقلاب کبیر فرانسه نفرت دارد، خانه‌ی او را ترک می‌کند. نورمان از همان آغاز با ازدواج دختر و دامادش مخالف بوده و اجازه نداده دامادش ماریوس را ببیند. مشکلات ماریوس دانشجوی انقلابی، وقتی بیش‌تر می‌شود که دل به کوزت زیبا می‌بازد.

از ویکتور هوگو حدود پنجاه اثر به یادگار مانده، اما بی‌شک بینوایان شاهکار اوست. او در این اثر، روابط اجتماعی، جغرافیا و بخشی خاص از تاریخ فرانسه را به شیوه‌ای اعجاب‌انگیز به تصویر می‌کشد.
پدر ویکتور هوگو سرلشکر ارتش ناپلئون بناپارت بود. هوگو در بینوایان، یکی از برترین رمان‌های قرن نوزدهم جهان را آفرید.

گزیده کتاب

قبل از این که صدایی به گوش نگهبان که در سلول نرده داری که درش به خوابگاه باز می‌شد خوابیده بود، برسد، دیوار سوراخ شده بود و آن دو از لوله‌ی دودکش بالا رفته و نرده‌های دهانه‌ی دودکش را با زور کنده و روی شیروانی بودند. در آن لحظه باد و باران شدیدتر شده بود و شیروانی لیز بود.
ژرفنایی به پهنای شش قدم و به عمق هشتاد قدم آن‌ها را از دیوار دور زندان جدا می‌کرد و ته این ژرفنا تفنگ نگهبان در تاریکی برق می‌زد. آن‌ها یک سر طنابی را که بروژن در زندان انفرادی بافته بود به میله‌های آهنی که تازه یک سرشان را کنده بودند گره زدند و سر دیگر آن را به آن‌طرف دیوار بیرونی انداختند. بعد جستی زدند و از روی ژرفنا به‌طرف دیوار دیگر پریدند، به هره‌های دیوار چسبیدند، از روی دیوار گذشتند و از طناب سر خوردند و روی بام گرمابه‌ی زندان پریدند. بعد طناب را کشیدند و توی حیاط گرمایه پریدند و از آن گذشتند. دریچه‌ی دربان را هم هل دادند و باز کردند و بالاخره با کشیدن طناب در کالسکه رو در کنار دریچه، در باز شد و به‌زودی در خیابان بودند. از زمانی که در تاریکی از روی تخت بلند شده بودند تا وقتی‌که به خیابان رسیده بودند، بیش‌تر از سه‌ربع طول نکشیده بود اما وقتی طناب را می‌کشیدند، طناب پاره شده بود و تکه‌ای از آن جلو دودکش بالی شیروانی باقی‌مانده بود. آن‌ها آسیبی ندیده بودند فقط تقریباً تمام پوست دست‌هایشان کنده‌شده بود. چند لحظه بعد هم به بابه و مونپارناس که در اطراف زندان پرسه می‌زدند، ملحق شدند.

اطلاعات کتاب

  • زبان کتاب: فارسی
  • سال نشر: 1401
  • چاپ جاری: 14
  • شمارگان: 5000
  • نوع جلد: جلد سخت
  • قطع: جیبی
  • تعداد صفحات: 704
  • ناشر: افق
  • نویسنده: ویکتور هوگو
  • مترجم: محسن سلیمانی

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام