100,000
تومان
5 ٪
95,000
تومان
افزودن به سبد خرید

صد و هفتاد و ششمین غواص: خاطرات خودنوشت آزاده ایرانی محمدرضا یزدیان

دسته بندی: فرهنگ پایداری دفاع مقدس

ناشر: نشر ستاره ها

نویسنده: محمدرضا یزدیان

سال نشر: 1400

تعداد صفحات: 334

3
فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
گزیده کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

کتاب صد و هفتاد و ششمین غواص: خاطرات آزاده ایرانی محمدرضا یزدیان، برگرفته از خاطرات دوران دفاع مقدس، دوران آتش و خون، نبردهای نابرابر، ایستادگی و سال‌های سخت اسارت است. حکایت جوانان و ایثارگرانی که در راه دفاع از این مملکت و دفاع از دین و آیین‌شان، از خود گذشتگی کردند.

این کتاب بیانگر زنده‌ به‌ گور شدن 175 غوّاص شهید و اسیران عملیات کربلای چهار است که پیکرشان 29 سال بعد از این عملیات کشف شد و خرداد سال 1394 در مراسم باشکوهی تشییع شدند.

محمدرضا یزدیان تنها ناظر و بازمانده‌ی زنده‌به‌گور شدن غوّاصان و اسیران عملیات کربلای چهار است که پیش‌تر خاطراتش را گفته بود و جمعی باور نکرده بودند.

محمدرضا یزدیان آزاده ایرانی است که در 8سال دفاع مقدس ، برابر آتش و خون، نبردهای نابرابر ایستادگی کرده‌است و اینک در کتاب مقابل، خاطرات خود را از عملیاتی می‌نگارد که او تنها بازمانده آن است؛ عملیات کربلای 4، ماجرای زنده‌ به‌ گور شدن 175 غوّاص شهید و اسرایی است که پیکرشان پس از 29سال کشف شد

گزیده کتاب

شب عملیات شد. تقریباً تمام ساختمان‌های دژ خرمشهر مملو از جمعیت رزمندگان بود. این دژ در واقع شهرک آپارتمانی بتن‌آرمه‌ای بود که به خاطر شرایط جنگی خالی ‌از سکنه شده و به محل مناسب و امنی برای استقرار نیروهای رزمنده تبدیل شده بود. در محوطه مقابل دژ ازدحام زیادی به چشم می‌خورد و رفت و آمد خودروهای سنگین، تانک‌ها، نفربرها، بولدوزرها و تجمع رزمندگان حال و هوای عجیبی به وجود آورده بود. هر کس مشغول کاری بود. گروهی در حال تنظیف اسلحه‌هایشان بودند و تعدادی سر و وضع‌ و پوتین و لباس و بند حمایل‌شان را مرتب می‌کردند. عده‌ای دیگر مهمات و ادوات جنگی را جابه‌جا می‌کردند و بعضی در گوشه و کنار نشسته و مشغول دعا و مناجات بودند. عده‌ای هم با دیده‌های اشک‌بار یکدیگر را در آغوش گرفته بودند و حلالیت می‌طلبیدند که نکند این آخرین دیدار آن‌ها باشد. حال ‌و هوای عملیات هیجان خاصی به رزمندگان بخشیده بود و بیشتر آن‌ها چهره‌هایی شادمان و بشّاش داشتند. هاج و واج در گوشه‌ای ایستاده بودم و با نظاره این همه شوق، به حال آنان غبطه می‌خوردم. ناگهان صدای انفجار مهیبی افکارم را به هم ریخت. رزمندگان به طرف پناهگاه‌ها و سنگرها هجوم بردند و صدای ضد هوایی‌ها گوش‌ها را پر کرد. هواپیماهای دشمن بمب‌ها و راکت‌های خود را پرتاب و فرار ‌کردند. راکتی به یکی از ساختمان‌های دژ اصابت کرد. آن ساختمان چهار طبقه به تلی از آتش و خاک و دود تبدیل شد. صدای شیون و فریاد از هر گوشه‌ای شنیده می‌شد.

اطلاعات کتاب

  • زبان کتاب: فارسی
  • سال نشر: 1400
  • چاپ جاری: 4
  • شمارگان: 1000
  • نوع جلد: جلد نرم
  • قطع: رقعی
  • تعداد صفحات: 334
  • ناشر: نشر ستاره ها
  • نویسنده: محمدرضا یزدیان

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام