ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

لوطی انقلابی: زندگی و زمانه شهید طیب حاج رضایی (1342 - 1291)

دسته بندی: خاطرات، زندگینامه و سفرنامه

ناشر: سوره مهر

نویسنده: محمدجعفر بگلو

سال نشر: 1399

تعداد صفحات: 232

فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
گزیده کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

این‌کتاب به‌گفته تولیدکنندگانش توصیف صرف از رویدادها نیست بلکه نویسنده تحلیل‌ را نیز، چاشنی کار کرده و تلاش کرده روایت جامعی از تاریخ زندگی و مبارزه طیب ارائه دهد.

یکی از مهم‌ترین مباحث در حیات سیاسی طیب حاج‌رضایی، بحث تغییر رویکرد اوست، طوری‌که یک‌دهه بعد از کودتای 28 مرداد 32 که طیب همراه با شعبان جعفری در آن مشارکت داشت، مردم او را در صحنه‌ قیام اسلامی 15 خرداد 42 و در تقابل با رژیم پهلوی دیدند. این تغییر مسیر و یا به تعبیر ساواک تغییر لحن طیب، در کتاب «لوطی انقلابی» تبیین شده است.

همچنین در این‌کتاب، اسناد تازه‌ای نیز درباره شهید طیب حاج‌رضایی منتشر شده که می‌توانند پاسخگوی ابهامات تاریخی مربوط به طیب باشند.

یکی از مهم‌ترین اسناد کتاب «لوطی انقلابی»، مربوط به پرونده قتلی است که طیب، اوایل دهه 20 گرفتار آن بود. او در حالی‌ که بیش از 31 سال نداشت، به اتهام قتل یکی از اشرار تهران تحت تعقیب قرار گرفت و محاکمه شد. با انتشار سندی در کتاب «لوطی انقلابی»، گره تاریخی اتهام مورد اشاره باز می‌شود.

گزیده کتاب

هنوز بیش از 9 روز از نوروز سال 1322 نگذشته بود که طیب حاج‌رضایی به جرم قتل یکی از اشرار تهران به نام «محمد مشهدی عبدالرحمن» معروف به «محمد پررو» تحت تعقیب قرار گرفته و دستگیر شد. گفته می‌شد مقتول ساعاتی پیش از مرگ، با طیب درگیری لفظی داشته است.

طیب در بازجویی‌های خود ماجرای درگیری با محمد پررو را این‌گونه روایت می‌کند: «من بودم و شاطر مصطفی و آن سه نفر زن که از شاه‌ عبدالعظیم می‌آمدیم. تو راه برخوردیم به محمد و محسن و حاجی علی حسین و عباس و مرتضی سینه کفتری. من تعارف کردم آمدیم خانه... تا این‌ها نشستند... محمد با من جر و بحث کرد. من دیدم دست کردند توی جیبشان دشنه کشیدند؛ گفتم اینجا جای این حرف‌ها نیست و زن من آبستن است. از خانه بیرونشان کردم. وقتی بیرون کردم، محمد با دشنه پرت کرد به محسن و محسن فرار کرد... من به شاطر مصطفی گفتم بابا اینها عادت همیشگی‌شان است؛ بیا برویم. رفتیم. صبح که آمدم منزل، مادرم گفت می‌گویند پسره [محمد پررو] دیشب خودش را با چاقو زده و مرده است.

اطلاعات کتاب

  • زبان کتاب: فارسی
  • سال نشر: 1399
  • چاپ جاری: 1
  • شمارگان: 1250
  • نوع جلد: جلد نرم
  • قطع: رقعی
  • تعداد صفحات: 232
  • ناشر: سوره مهر
  • نویسنده: محمدجعفر بگلو

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام