●دسته بندی: فرهنگ پایداری دفاع مقدس
●ناشر: روایت فتح
●نویسنده: طاهره کوه کن
●سال نشر: 1401
●تعداد صفحات: 248
تا سی ثانیه تمام حواسم از کار افتاده بود. با صدای جیغ و فریاد و یا حسین، به خود آمدم. در از جاش کنده شده بود و مردم از حسینیه میدویدند بیرون. بین آن همه درد، نفهمیدم کی به بیمارستان رسیدم. فکر محمد راحتم نمیگذاشت. منتظربودم آشنایی از در بیاید داخل و سراغش را از او بگیرم.... بعد از یک هفته از بیمارستان مرخص شدم و تا احسان، برادر محمد با پیراهن مشکی به عیادتم آمد، دیگر آن رابطه برایم تمام شد.