ایران و ترکیه در دهههای اخیر به عنوان دو وزنهی مهم در معادلات منطقهای، همواره نگاههای مختلفی به یکدگیر داشتهاند. گاهی به واسطه اشتراکات بسیار فرهنگی و تاریخی، شریک خوبی برای یکدیگر بودهاند و گاهی به واسطه مسائل سیاسی، رقبای سختی برای یکدیگر بودهاند. البته تاریخ را که نگاه کنیم بهخصوص در دوران خلافت عثمانی در ترکیه و پادشاهی صفوی در ایران، این دو حتی به سمت دشمنی هم گرایش داشتهاند اما در دوره جدید عمده روابط به سمت رقابت یا شراکت در حرکت بوده است. آنچه که بدیهی است روابط میان ایران و ترکیه هیچگاه از الگوی یکسانی پیروی نکرده و به خصوص در دوران کنونی از شراکت تا رقابت در نوسان بوده است. بر این اساس مسئلهای که نیاز به بررسی دقیق دارد، یافتن الگوی تحلیل مناسب برای تعیین مناسبات ایران و ترکیه میباشد. ایران و ترکیه علاوه بر همسایگی، اشتراکات تاریخی و فرهنگی بسیاری دارند، به گونهای که تغییر در یک کشور به سرعت بر دیگری تأثیر میگذارد و کوچکترین حادثه، واکنش طرفین را به همراه دارد. ایران و ترکیه به واسطه سابقه تاریخی که دارند، در هر حادثهای که در غرب آسیا رخ میدهد، حضوری پر رنگ دارند و هر یک به طریقی در این معادلات نقشآفرینی میکنند. از این رو این ضرورت وجود دارد، که ضمن مطالعه دقیق و موشکافانه روابط ایران و ترکیه الگویی برای روابط دو کشور باید ترسیم گردد. این الگو به تصمیمگیران کشور کمک میکند تا با دیدی واقعگرایانه مناسبات ایران و ترکیه را تنظیم کنند.