50,000
تومان
افزودن به سبد خرید

قصه های شیرین دلستان و گلستان 2: چوپان و پلیس

دسته بندی: کودکان و نوجوانان

ناشر: هزار برگ

نویسنده: محمد حمزه زاده

تصویرگر: حسن عامه کن

سال نشر: 1401

تعداد صفحات: 48

3
امتیاز
8
نفر
3.2 از 5
فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

مجموعه‌ی پنج جلدی قصه‌های شیرین دلستان و گلستان، دنیایی سراسر ماجرا و حادثه و روایت‌هایی شگفت‌انگیز از زندگی مردم دو روستاست: یکی در دامنه‌ی شمالی کوه و دیگری در دامنه‌ی جنوبی.

در جلد دوم از مجموعه‌ی پنج جلدی قصه‌های شیرین دلستان و گلستان، این قصه‌ها را می‌خوانید:هندوانه‌های آقا گمان:
کسی عادت نداشت هندوانه‌های آقا گمان را به شرط چاقو بخرد. چون همه می‌دانستند که همه‌ی 99 هندوانه‌ای که او برای فروش می‌آورد، سرخ و شیرین‌اند. اما آن روز مردی غریبه از راه رسید و اصرار کرد که آقا گمان هندوانه‌ی انتخابی او را ببُرد! هیچ کس فکر نمی‌کرد وقتی آقا گمان با چاقو شکم هنداونه را باز می‌کند، آن صحنه را ببیند…

مشکل ناصر عطار:
کاروان گل که از گلستان به دلستان رسید، ناصر عطار راهش را کج کرد تا سری به دوست قدیمی‌اش آقا نبات بزند. در دلش غوغایی بود و حال و روز همیشگی را نداشت…

گلدانی برای روز عروسی:
گل‌پسند اصلا فکر نمی‌کرد یکی از مهم‌ترین شب‌های زندگی‌اش این طوری تلخ شود. بقچه‌های رنگارنگ جلوی چشم‌شان چیده شده بود، ولی جلوه و جلای قبل را نداشتند…

گرگ در گلستان:
شب از نیمه گذشته بود و مردم دلستان در خواب بودند. تاریکی و سکوت، کوچه‌های روستا را فرا گرفته بود و فقط صدای جیرجیرک‌ها و گاهی آواز چند قورباغه از گوشه و کنار شنیده می‌شد. مردی اسب سوار، با سرعتی عحیب از سرازیری دروازه‌ی دلستان گذشت و وارد اولین کوچه شد…

چوپان و پلیس:
چند دقیقه‌ی بعد، ماشین پلیس در پیچ جاده گم شد. چوپان و مرد غریبه کنار آتش نشسته بودند. مرد گفت : ما به کسی تهمت دزدی نزدیم که کدخدا این‌قدر ناراحت شده است؛ اما ردّ پای اسبم تا اینجا آمده…

اطلاعات کتاب

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام