قصه های شیرین دلستان و گلستان 4: راز درخت شاه توت (و چهار داستان دیگر)
5 (1)
سال نشر : 1401
تعداد صفحات : 54
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 104166
10003022
احتمال تاخیر در تهیه
معرفی کتاب
مجموعهی پنج جلدی قصههای شیرین دلستان و گلستان، دنیایی سراسر ماجرا و حادثه و روایتهایی شگفتانگیز از زندگی مردم دو روستاست: یکی در دامنهی شمالی کوه و دیگری در دامنهی جنوبی.در چهارمین جلد از مجموعهی پنج جلدی قصههای شیرین دلستان و گلستان، این قصهها را میخوانید:
آرزوهای مرجان:
جمال با یک سینی پر از کاسههای آش، کوچه به کوچه میگشت و به همسایهها آش نذری میداد. جلوی خانهی آرش که رسید، صدای داد و قال او و همسرش مرجان را شنید. آرش و مرجان شش ماه بود که ازدواج کرده بودند و سابقه نداشت که صدایشان تا این حد بلند شود. چه خبر بود؟…
استاد موسی:
کمال به مرد غریبه گفت: اینجا امنیت ندارد. چند وقت است که سر و کلهی دزدهای عتیقه پیدا شده است. قبل از تاریکی هوا از اینجا بروید. مرد گفت: نمیتوانم بروم. باید بمانم…
راز درخت شاهتوت:
عمهلیلا به دو برادر گفت: قبل از این که این درخت را ببُرید، باید داستانی را برایتان تعریف کنم. بیست و پنج سال پیش من و پدرتان به این آبادی آمدیم و کسی را نداشتیم…
گلاب هاشم:
شب، سه خواهر در ایوان خانه در کنار هم دراز کشیده بودند و آسمان را نگاه میکردند. از چند خانه آنطرفتر، صدای قیل و قال مهمانی حاج فرمان بلند بود. باد بودی برنج دمکشیدهی مهمانی را به مشام گلچهره رساند. گلچهره با خودش گفت: روغن برنج را کم ریختهاند…
حسن فری:
روزها و شبها پشت هم میآمدند و حسن، دارو را همان طور که عطارباشی گفته بود، به سرش میمالید. روزی از روزها، وقتی جلوی آینه رفت، درست وسط سرش چند جوانهی نازک مو دید.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1401
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1401
-
نوع جلدجلد سخت
-
قطعوزیری
-
اندازه قطع17*24
-
تعداد صفحات54
-
ناشر
-
نویسنده
-
تصویرگر
-
وزن100
-
تاریخ ثبت اطلاعاتسهشنبه 15 فروردین 1402
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتجمعه 22 اردیبهشت 1402
-
شناسه104166
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط