کتاب عطر آبان خاطرات شهید عبدالرحیم عامری به کوشش گروه فرهنگی هنرمند شهید محمدعلی معصومیان است. این کتاب در انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.
گزیده کتاب
باورکردنی نبود. عبدالرحیم... عبدالرحیم آنسوتر در خاک و خون غرقه بود. پاهایم قدرت حرکت و ایستادن نداشت. چهاردستوپا خودم را رساندم به عبدالرحیم. نگاه کردم. ترکش به پایش خورده بود. بر اثر موج انفجار سرش اذیت شده بود. خون در گوشهایش لخته شده بود. رنگی به رخ نداشت. خون زیادی از دست داده بود. در گودالی قرار داشت. زیر پاشنۀ پای سالمش اثر کنده شدن بود. یا از درد این کار را کرده بود یا جان دادن. نمیدانم... دست بزرگ و پینهبستهاش روی سینۀ پهن و مردانهاش قرار داشت. عکسی در دستش مچاله شده بود. عکس را گرفتم. عکس خانوادگیاش بود. عکسی با همسر و پنج دخترش... ماه آبان برایم عطر شهدا را میدهد.