58,000
تومان
افزودن به سبد خرید

گریز از سال صفر

رمان نوجوان امروز

دسته بندی: کودکان و نوجوانان

ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

نویسنده: حسین قربان زاده خیاوی

سال نشر: 1401

تعداد صفحات: 252

فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
گزیده کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

رمان «گریز از سال صفر» نوشته حسین قربانزاده است.
کتاب «گریز از سال صفر» روایتی از 300 سال آینده است که بشر فضا را تسخیر اما زمین را تخریب کرده ‌است. این رمان نخستین جلد از سه‌گانه علمی‌تخیلی خاک‌خوارها و نخستین اثری است که برای نوجوانان بالای 15 سال منتشر شده است.
به گفته نویسنده این کتاب، ماجرای رمان «گریز از سال صفر» به سال 1700 هجری خورشیدی بازمی‌گردد. برخی از تغییرات، عمومی اما پاره‌ای از آن‌ها خطرناک است. خاک‌خوارها نام یکی از شخصیت‌های این رمان است. آن‌ها به‌عنوان موجوداتی ریز که نقطه ضعف‌شان آب و اکسیژن است، حالا می‌خواهند مالک زمین باشند. موجوداتی هوشمند و قوی که بشر در برابرشان ناتوان است و در مقابله با آن‌ها باید به باورهای انسانی رو بیاورد.

گزیده کتاب

جیغ زن جوان با دیدن من در گلو خفه شد. از وحشت چند قدم عقب رفت و زل زد به بازرس آیاتای. بازرس شانه‌های دوستش را فشار داد و گفت: «جای نگرانی نیست، ما را از اینجا ببر.»
پرندک به سرعت اوج گرفت. هوا روشن شده بود که پرندک در کوهستان، کنار ساختمانی زیبا نشست. ساختمانی ساخته شده از سنگ، شبیه دژی با دوربین مدور در ابتدا و انتهای ساختمان. برج ارتفاع بیشتری داشت و با اینکه بسیاری از سنگ‌ها ریخته بودند، هنوز مستحکم و زیبا به نظر می‌رسید. از وجود چنین مکان زیبایی در دامن کوه، بی‌اطلاع بودم.
همه ماسک گذاشتند و از پرندک پایین پریدند. چند نفر از دروازه ساختمان بیرون آمدند و به طرف ما دویدند. کوهنورد من را که کف پرندک دراز به دراز افتاده بودم به طرف در کشویی کشید و انداخت روی دوشش. سلدا و یوسف آمدند پشت سر کوهنورد. یوسف پرسید: «مطمئنی ماسک نیاز نداری؟»
سلدا گفت: «حالش خوب است!»
دنبال جواب مناسب بودم که صدای بلند شهاب در گوشم پیچید: «شریف، وای! سی‌بیست من، شریف!»
یوسف دوید. به تقلا افتادم. خدای من. صدای شریف را شنیدم. داد زدم: «من را بگذار زمین!»
کوهنورد از تقلاهایم کلافه شد و از خدا خواسته من را زمین گذاشت. شریف به طرفم دوید.
- بلندش کن. بلندش کن! این پسر همیشه مستعد جوانه زدن بود، با این وضع او را بگذاری زمین، در آوردنش از خاک مکافات است.

اطلاعات کتاب

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام