«روزی که حیوانات جنگل شکایتنامه تنظیم کردند» داستان طنزی برای نوجوانان به قلم سید سعید هاشمی و تصویرگری رسول احمدی است. داستانی که درونمایه محیط زیستی دارد و با زبانی طنز نقدی به مسائل اداری و بروکراسی شهر و منفعتطلبی است.
در این داستان حیوانات جنگل شیری را به نمایندگی خودشان به شهر میفرستند تا از تخریب کنندگان جنگل شکایت کند. اما شیر که یک حیوان جنگلی است و از مسائل اداری و بروکراسی شهر هیچ اطلاعی ندارد حوادثی برایش رخ میدهد که بسیار جذاب و جالب توجه است.
کتاب روزی که حیوانات جنگل شکایتنامه تنظیم کردند در شکل و شمایل کودکانه چاپ شده اما از نام کتاب میشود فهمید که برای کودکان نوشته نشده است. مخاطب اصلی این کتاب نوجوانان هستند.
گزیده کتاب
شیر رفت توی دادگاه. از اطلاعات طبقه اول پرسید: «آقا ببخشید! من شکایت دارم.» توی اطلاعات، اتاق اول را به او نشان دادند و گفتند باید برود و شکایتش را آنجا ثبت کند. شیر، خوشحال از اینکه تا پسگرفتن حق حیوانات جنگل زمان زیادی نمانده، رفت سمت اتاق اول. توی اتاق اول خانمی پشت کامپیوتر نشسته بود. شیر گفت: «ببخشید خانم! من شکایت دارم.»
خانم انگشتهایش را روی کیبورد کامپیوتر تکان داد و گفت: «نام؟» – شیر! – نام خانوادگی؟ شیر با تعجب مثل مُنگُلها یارو را نگاه کرد. خانم داد زد: «با توام… هوی! مگه نمیشنوی؟ نام خانوادگیت چیه؟» – نام خانوادگی دیگه چیه؟ – یعنی تو نام خانوادگی نداری؟ – من خانواده دارم. افراد خانوادهام هم نام دارند، یعنی اونارو باید دونهدونه نام ببرم؟ یارو با بیحوصلگی گفت: «شناسنامه تو بده ببینم بابا!»