کتاب آرمان عزیز، روایت هایی مستند از زندگی طلبه بسیجی، شهید آرمان علی وردی است که مجید محمدولی آن را به نگارش درآورده و در انتشارات 27 بعثت منتشر شده است.
این کتاب روایتهایی مستند از زندگی طلبه بسیجی شهید آرمان علیوردی را در 25 روایت از کودکی تا شهادت آرمان عزیز پرداخته شده است.
آرمان عزیز اولین کتاب از شهدای امنیت انتشارات 27 بعثت است که در تابستان 1402 چاپ و منتشر شده است. آرمان علیوردی متولد 13 تیر 1380 در تهران است. او در رشته مهندسی عمران در دانشگاه پذیرفته شد و بهگفته پدرش پس از یک سال تحصیل، به دلیل علاقه به درسهای حوزه، از دانشگاه انصراف داد و وارد حوزه علمیه شد. وی قبل از شهادت، تحصیلات حوزوی را در مدرسه علمیه آیتالله مجتهدی در تهران در پایه سوم میگذراند و بسیجی یگان امام رضا(ع) سپاه محمد رسولالله تهران بود.
علیوردی در 4 آبان 1401 در شهرک اکباتانِ تهران، در جریان ناآرامیها از سوی برخی معترضان ربوده شد و پس از شکنجه و ضرب و شتم با ضربات چاقو و سنگ در کنار خیابان رها شد. او به بیمارستان بقیه الله منتقل شد و به دلیل شدت خونریزی در 6 آبان 1401ش در 21 سالگی درگذشت. دلیل ربوده شدن و شکنجه علیوردی را، ظاهر بسیجی او دانستهاند. علیوردی هنگام حضور در ناآرامیها سلاح گرم یا سردی به همراه نداشت. گفته شده در حین شکنجه از او خواستند به مقدسات اهانت کند، ولی او نپذیرفت. وی در 8 آبان 1401ش در تهران تشییع و در قطعه پنجاه بهشت زهرا دفن شد.
گزیده کتاب
این بار محکمتر از دفعههای قبل، با ته صندلش به پای من زد. من هم صندلش را از پایش درآوردم و پرت کردم بیرون. چند ثانیهای به هم نگاه کردیم و به یکباره هر دو زدیم زیر خنده. یکدفعه آرمان یادش آمد که کفش دیگری ندارد. در حالیکه میخندید، گفت: «کفش ندارم!» تا این را گفت، زدم به بدنه وانت و داد زدم: «قف، قف!» راننده اصلاً متوجه نمیشد و با سرعتش به راهش ادامه میداد.