فِرّونی در کتاب دو جلدی«ادبیات معاصر ایتالیا» تاریخ عمومی ادبیات ایتالیا را در فراز و نشیب صد سالۀ قرن بیستم به چهار بخش اساسی تقسیم کرده است. سرآغاز(1910-1900)؛ جنگ و فاشیسم (1945-1910)؛ بازسازی و پیشرفت پس از جنگ (1968-1945) و در تکاپوی تمدن جهانی(2007-1968). فِرّونی سعی دارد با طبقه بندی انجام گرفته و رصد فراز و نشیبهای مدرنیته از منظر گوناگون الگوهای سنتی را در تنگنا قرار دهد و موازین آن را متلاشی کند تا در مقام تطبیق انتقادی با افقهای جدید از آداب حیات برآید. او در این متن بارها از خود میپرسد وقتی وضعیتهای نابسامان اجتماعی ـ سیاسی ایتالیا در قرن بیستم سرچشمۀ خلاقیت و شکوفایی نویسندگان بوده چرا امروز که نعم تکنولوژیهای پیشرفته و دستاوردهای سترگ علمی ـ اقتصادی جلودار صحنه شدهاند، به جای برطرف کردن ابتلائات فکری و گشایش چشماندازهای خوشبینانه نزد افراد جامعه، بر کوتهفکری، توهم پروری، نگاه حسرتبار به گذشته و خودشیفتگی حتی نزد نمایندگان ادبیات داستانی افزوده و هیچ اثری در ابعاد و اندازههای این وضعیت بحرانی ظاهر نمیشود؟