آنچه که نویسنده در این کتاب مد نظر دارد این است که عدم پرسش از غرب، نوعی سهل گیری را عارض بر حیات فکری و فرهنگی مسلمانان ساخته است، تا آنجا که بدون آنکه متوجه باشند، التقاط و امتزاج فکری و فرهنگی را روزی خویش ساخته اند. خروج از این وضع انفعالی و اخذ تصمیم جدّی برای گذار از آن، در گرو پرسشی بزرگ از غرب است.
طیّ چهارصد سال اخیر طاغوتِ نفس امّاره به تمامی جایگزین الله جـلّ و علا و همه امور مقدّس دینی و شرقی گردید و خروج از آن تنها در گرو مجاهدتی بزرگ است. راه خلاصی از این وضعیت، مستلزم بازنگری در مبانی معرفتی و مراجعه به امامت حق و انقلاب بزرگ است، در غیر این صورت، هیچ طریقی برای احیای انسانیّت مرده نیست. تنها نسبت یافتن با مظهر تامّ اسم حی است که می تواند این انسان را زنده کند.
در نظام فکری و اعتقادی اسلامی و به ویژه شیعی، امام زمان(عج) صراط مستقیمی هستند که انسان را از دروازه های امّارگی نفس عبور میدهد، تا با تکیه بر شأن باب اللهی آن امام حقیقی، بتواند دریافتی حضوری و قلبی از حقیقت پیدا کند.
در این نوشتار نویسنده با طرح پرسش هائی از قبیل:
آیا معالجه بیماری مسری غرب زدگی بواسطه پرسش از غرب، ممکن است؟
پرسش از غرب به چه معناست؟
پرسش از غرب وظیفه چه کسانی است؟
چرا از این پرسش مهم (پرسش از غرب) غافل شده ایم؟
ضرورت پرسش از غرب تا چه حدی است؟
ضرورت تدوین استراتژی انتظار تا چه اندازه مهم است؟
جایگاه تفکر ولایی در این میان چیست؟
معنا و مفهوم اراده معطوف به حق و اراده معطوف به قدرت چیست؟
چه ارتباط پرسش از غرب با تاریخ آینده دارد؟
درباره حیات کولی وار چه می دانید؟ آیا می دانید این زندگی، هدیه غرب به ماست؟
موانع پرسش نکردن از غرب چیست؟
آیا ما موظف هستیم که از غرب پرسش کنیم؟
دروازه های عالم دینی و غربی کدامند؟
چرا تفکر غربی در نقطه مقابل تفکر آخرالزّمانی شیعه است؟
تفاوت وِلایت با وَلایت در چیست؟
در صدد آشنائی مخاطب با پاسخ این پرسش ها و صدها پرسش از این دست است تا در شبیخون فرهنگی غرب، با اندیشه و مبانی آنها آشنا شده و طریق نجات خود را از ورطه های هلاکت بار تمدن مدرن غرب بیابد.