loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

تحصن: روایتی مردم نگارانه از واقعه پنجم رمضان اصفهان

ناشر راه یار

نویسنده جمعی از نویسندگان

ویراستار سجاد محمدی

تحقیق و تنظیم کتاب جمعی از محققان | مهدی تاجیانی

دبیر مجموعه هاجر صفائیه

سال نشر : 1402

تعداد صفحات : 204

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 112354 10003022
180,000 162,000 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

تاریخ شفاهی گاه زنان و مردان تأثیرگذار را روایت می‌کند و گاه اماکن و ابنیه‌ای که ظرف وقوع حوادث اثرگذار بوده‌اند. گاهی هم وقایع و حوادثی که سرمنشأ تحولات تاریخی بوده‌اند، موضوع تاریخ شفاهی است. کتاب «تحصن»؛ هم آینه چهرۀ مردم اصفهان در انقلاب اسلامی است و هم مکان رویدادی خاص در شهر اصفهان و هم بازتاب واقعه‌ای که سیر انقلاب امام خمینی(ره) همه را در اصفهان روی ریل جدیدی انداخت و حرکت آن را تسریع کرد.

با گذشت سال‌ها از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و واقعه پنج رمضان در اصفهان هنوز کتاب شاخص و مستقلی درباره این واقعه عظیم و علل شکل‌گیری و جزئیات آن موجود نیست همین موضوع بر اهمیت و ضرورت چاپ کتاب "تحصن: روایتی مردم نگارانه از واقعه پنجم رمضان اصفهان" در شرایط فعلی بیش از قبل تأکید می‌کند.

کتاب "تحصن: روایتی مردم نگارانه از واقعه پنجم رمضان اصفهان"، تنها جزئی از یک کل منسجم با عنوان اطلس انقلاب در محله علی‌قلی آقا اصفهان است که توسط جمعی از نویسندگان به سرپرستی هاجر صفائیه نوشته شده و تحقیق آن توسط جمعی از محققین به سرپرستی مهدی تاجیانی انجام شده است و در انتشارات راه یار منتشر شده است.

از پنج روز مانده به ماه مبارک رمضان تا روز پنجم رمضان، مردم بسیاری در منزل آقای خادمی جمع شده بودند. از صبح تا آخر شب، از همه‌جا می‌آمدند و از برنامه‌های مختلفی که اجرا می‌شد استفاده می‌کردند. تحصن طولانی شده بود و رژیم به نامه‌ها و درخواست علما بی‌توجهی می‌کرد.
رژیم مُصر بود که هرطور شده سفرۀ تحصن را جمع کند. بارها سعی کردند با آتش‌زدن چادر روی حیاط خانه، فاجعه‌ای بسازند تا مردمی که در حیاط خانه پناه گرفته بودند، به‌جرم پناه‌بردن به خانۀ مرجع و عالم دینی، در آتش بسوزند و فکر تحصن از سرشان بیرون برود.

نیروهای شهربانی برای شکستن تحصن به آیت‌الله خادمی فشار می‌آوردند. کاسۀ صبر مردم لبریز شده بود؛ ولی حکومت هنوز به درخواستشان جوابی نداده بود.
نوزدهم مرداد، آقای مسعودی از قم به منزل آیت‌الله خادمی تلفن کرد و از قول آقای خمینی گفت: «به آیت‌الله خادمی دعا و سلام برسانید و بگویید تابه‌حال هرچه بوده از تحصن و تعطیلی بازار، خوب بوده؛ ولی بازار را باز کنند و تحصن را از منزل خارج و در شهر و مساجد منتشر کنند.»

پنجم رمضان، بعد از افطار، آقای محبوبی سخنرانی کرد و سپس پسر آقای خادمی پیام اتمام تحصن را خواند. به‌دنبال این اطلاعیه، قرار شد متحصنان ساعت ده شب از منزل حاج‌‌آقاحسین خارج و پس از راهپیمایی در خیابان‌ها به منازل خود بروند.
مردم هنوز از محل تحصن دور نشده بودند که مأموران به آن‌ها حمله کردند. از فلکۀ پهلوی تا اطراف خانۀ آیت‌الله خادمی، پر بود از نیروهای نظامی مسلح. درگیری شدیدی آغاز شد و تا سحرگاه ادامه پیدا کرد که تا آن زمان در اصفهان بی‌سابقه بود. در کوچه‌پس‌کوچه‌ها عده‌ای را شهید و تعدادی را زخمی کردند.

بالاخره سحر ششم رمضان، صدای رگبارها خاموش شد. حمله و کشتار توسط مأموران رژیم، به منزل آیت‌الله خادمی و آن شب محدود نشد. فردای پنجم رمضان، از مناطق مختلف شهر خبر می‌رسید که عده‌ای از مردم بی‌گناه با تیراندازی مأموران، مجروح یا شهید شده‌اند.
روزنامه‌های دولتی از واقعۀ پنجم و ششم رمضان با عنوان «تظاهرات مسلحانه» نوشتند؛ درحالی‌که در تحصن، مردم هیچ عملیات مسلحانه‌ای انجام ندادند. رژیم شاه به‌دنبال بهانه‌ای بود برای سرکوب تحصن‌کنندگان. به همین دلیل بود که اعلام کرد: «به‌واسطۀ تظاهرات مسلحانۀ مخالفان، رژیم ناچار شده حکومت‌نظامی اعلام کند.»
فردای آن روز، آغاز دور جدیدی از مبارزۀ مردم اصفهان بود؛ مبارزه در فضای حکومت‌نظامی. اصفهان اولین شهری بود که طعم حکومت‌نظامی را می‌چشید.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما