129,000
تومان
4 ٪
122,600
تومان
افزودن به سبد خرید

رئیسی عزیز

خاطراتی از شهید جمهور، خادم الرضا، آیت الله سید ابراهیم رئیسی

دسته بندی: کتاب

ناشر: حماسه یاران

نویسنده: فائزه سعادتمند

ویراستار: مریم کتابی

سال نشر: 1403

تعداد صفحات: 197

فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
گزیده کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

کتاب "رئیسی عزیز" اثر فائزه سعادتمند است. این کتاب توسط انتشارات اخلاق و تربیت به چاپ رسیده است.

آدم باورش نمی شود مردی که در مواجهه با مردم مثل آینه زلال و شبیه یک پدر، دلسوز بود، چطور مقابل اجنبی و ظلم غربی ها به مردم ایران در تمامی عرصه ها،‌ با آن صلابت و جدیت سخن می گفت؟!
او که مقابل تمام توهین ها و سرزنش ها و بی احترامی داخلی ها سکوت می کرد، چطور مقابل خارجی ها ذره ای از موضع عزت پایین نمی نشست؟!
او یقینا با همین اخلاص و خلق و مرام عجیبش شد عزیزدل یک ملت!
و حالا بنا داریم با کتاب « رئیسی عزیز » او را به تمام آنها که کمتر می شناسندش معرفی کنیم.
کتاب « رئیسی عزیز » با خاطرات خواندنی و اثرگذار از شهیدجمهور، خادم الرضا، آیت الله سید ابراهیم رییسی تقدیم نگاهتان…

گزیده کتاب

اول خرداد، روزی که آمادگی خودش را برای حضور در انتخابات 1400 اعلام کرد، کشور مشکلات فراوانی داشت؛ اقتصادی، بهداشتی، سیاسی. سخت‌ترین روزها را سپری می‌کردیم. برایم تعریف می‌کرد: «وقتی همسرم متوجه شد کاندیدا شدم، گریه کرد. گفت: آقا! چرا با این وضعیت قبول کردید سکان کشور رو به دست بگیرید؟ آبروتون رو میبرن! به ایشون گفتم: آبروی من در برابر دینم و کشورم و رهبرم هیچ ارزشی نداره!»

راوی: حجت‌الاسلام‌والمسلمین مهدی زمانی فرد، عضو شورای عالی حوزه علمیه خراسان



درآمدش کم نبود؛ معاون قوه قضائیه بود بالاخره. اگر می‌خواست، می‌توانست خانه‌ی بزرگ‌تری در مناطق بهتر تهران داشته باشد؛ اما نخواست. هرچه مسئولیتش بالاتر رفت، از آن خانه‌ی دو طبقه‌ی نقلی که نصف پولش را با قرض جور کرده بود، تکان نخورد. همان هم طبقه‌ی بالایش در اختیار مهمان‌های شهرستانی خانواده بود. یک بار که رفته بودم منزلش، گفتم: «خونه‌تون چقدر کوچیکه حاج‌آقا؟!»

‌ـ‌آقای فرازی! ما دوتا بچه که بیشتر نداریم، کافیه برامون.

راوی: حجت‌الاسلام‌والمسلمین عباس فرازی‌نیا، رئیس اداره ارتباطات حوزوی آستان قدس رضوی



آن روز بنا بود تصمیم مهمی در دولت گرفته شود. خودم را رساندم به صندلی آقای رئیس‌جمهور. سرم را و گفتم: «حاج‌آقا! اگه این تصمیم گرفته بشه، هم به نفع خود شماست، هم دولت. »

‌ـ‌آقای زلفی گل! دیگه این حرف رو نزنی ها! ما کاری رو ‌نمی‌کنیم که به نفع خودمون باشه. کارایی باید انجام بگیره که به نفع مردم و نظام باشه. نباید عوام‌گرا و دنبال به دست آوردن محبوبیت باشیم. اگر ما یک جراحی رو انجام میدیم که پشتوانه‌ی کارشناسی داره و دقیق هست، حتی اگه به ضرر خودمونم هست، باید انجامش بدیم. منافع ملی و مردم مهمه!

راوی: محمدعلی زلفی گل، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری

اطلاعات کتاب

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام