loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

پیامبر امی

ناشر صدرا

نویسنده مرتضی مطهری

سال نشر : 1390

تعداد صفحات : 118

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 11380 10003022
32,000 30,400 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

کتاب حاضر در اصل مقاله ای بوده است به قلم متفکر شهید استاد مرتضی مطهری که در سال 1347 هجری شمسی برابر با 1387 هجری قمری در کتاب «محمد (ص) خاتم پیامبران» - که به مناسبت آغاز پانزدهمین قرن بعثت از سوی مؤسسه حسینیه ارشاد منتشر شد - به چاپ رسید و پس از آن و در زمان حیات استاد شهید نیز به صورت رساله ای کوچک به زینت طبع مزین گردید و اکنون با حروفچینی جدید و اعراب گذاری جملات عربی و با فهرست های مختلف به چاپ می رسد.
در این کتاب مسئله «امی بودن» پیامبر اسلام بر اساس تاریخ، شواهد قرآنی و قرائن فراوان از سوی استاد مطهری مورد بررسی قرار گرفته است.

در ابتدای کتاب می خوانیم:

رسول درس ناخوانده

یکی از نکات روشن زندگی رسول اکرم ( ص ) این است که درس ناخوانده و مکتب نادیده بوده است نزد هیچ معلمی نیاموخته و با هیچ نوشته و دفتر و کتابی آشنا نبوده است . احدی از مورخان ، مسلمان یا غیر مسلمان ، مدعی نشده است که آن حضرت در دوران کودکی یا جوانی ، چه رسد به دوران کهولت و پیری که دوره رسالت است ، نزد کسی خواندن یا نوشتن آموخته است ، و همچنین احدی ادعا نکرده و موردی را نشان نداده است که آن حضرت قبل از دوران رسالت یک سطر خوانده و یا یک کلمه نوشته است . مردم عرب ، بالاخص عرب حجاز ، در آن عصر و عهد به طور کلی مردمی بی سواد بودند . افرادی از آنها که می توانستند بخوانند و بنویسند انگشت شمار و انگشت نما بودند . عادتا ممکن نیست که شخصی در آن محیط ، این فن را بیاموزد و در میان مردم به این صفت معروف نشود . چنانکه میدانیم - و بعدا درباره این مطلب بحث خواهیم کرد - مخالفان پیغمبر اکرم در آن تاریخ او را به اخذ مطالب از افواه دیگران متهم کردند ، ولی به این جهت متهم نکردند که چون با سواد است و خواندن و نوشتن میداند کتابهایی نزد خود دارد و مطالبی که میآورد از آن کتابها استفاده کرده است . اگر پیغمبر کوچکترین آشنایی با خواندن و نوشتن میداشت قطعا مورد این اتهام واقع می شد .

اعترافات دیگران

خاور شناسان نیز که با دیده انتقاد به تاریخ اسلامی می نگرند کوچکترین نشانه ای بر سابقه خواندن و نوشتن رسول اکرم نیافته ، اعتراف کرده اند که او مردی درس ناخوانده بود و از میان ملتی درس ناخوانده برخاست . کارلایل در کتاب معروف الابطال میگوید : " یک چیز را نباید فراموش کنیم و آن اینکه محمد هیچ درسی از هیچ استادی نیاموخته است ، صنعت خط تازه در میان مردم عرب پیدا شده بود . به عقیده من حقیقت این است که محمد با خط و خواندن آشنا نبود ، جز زندگی صحرا چیزی نیاموخته بود " .

ویل دورانت در تاریخ تمدن میگوید : " ظاهرا هیچ کس در این فکر نبود که وی ( رسول اکرم ) را نوشتن و خواندن آموزد . در آن موقع هنر نوشتن و خواندن به نظر عربان اهمیتی نداشتء به همین جهت در قبیله قریش بیش از هفده تن خواندن و نوشتن نمی دانستند . معلوم نیست که محمد شخصا چیزی نوشته باشد . از پس پیمبری کاتب مخصوص داشت . معذلک معروفترین و بلیغترین کتاب زبان عربی به زبان وی جاری شد و دقایق امور را بهتر از مردم تعلیم داده شناخت " (ترجمه فارسیج / 11 ص . 14) .

جان دیون پورت در کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن میگوید : " درباره تحصیل و آموزش ، آنطوری که در جهان معمول است ، همه معتقدند که محمد تحصیل نکرده و جز آنچه در میان قبیله اش رایج و معمول بوده چیزی نیاموخته است " (چاپ سوم ، ص 17 و . 18) .

کونستان ورژیل گیورگیو در کتاب محمد پیغمبری که از نو باید شناخت میگوید : " با اینکه امی بود ، در اولین آیات که بر وی نازل شده صحبت از قلم و علم ، یعنی نوشتن و نویسانیدن و فرا گرفتن و تعلیم دادن است . در هیچ یک از ادیان بزرگ این اندازه برای معرفت قائل به اهمیت نشدهاند و هیچ دینی را نمیتوان یافت که در مبدا آن ، علم و معرفت اینقدر ارزش و اهمیت داشته باشد . اگر محمد یک دانشمند بود ، نزول این آیات در غار ( حرا ) تولید حیرت نمیکرد ، چون دانشمند قدر علم را میداند ، ولی او سواد نداشت و نزد هیچ آموزگاری درس نخوانده بود . من به مسلمان ها تهنیت میگویم که در مبدا دین آنها کسب معرفت اینقدر با اهمیت تلقی شده"( چاپ اول ، ص . 45).

گوستاو لوبون در کتاب معروف خود تمدن اسلام و عرب میگوید : " این طور معروف است که پیغمبر امی بوده است ، و آن مقرون به قیاس هم هست ، زیرا اولا اگر از اهل علم بود ارتباط مطالب و فقرات قرآن به هم بهتر می شد ، بعلاوه آن هم قرین قیاس است که اگر پیغمبر امی نبود نمی توانست مذهب جدیدی شایع و منتشر سازد ، برای اینکه شخص امی به احتیاجات اشخاص جاهل بیشتر آشناست و بهتر می تواند آنها را به راه راست بیاورد . به هر حال ، پیغمبر امی باشد یا غیر امی ، جای هیچ تردیدی نیست که او آخرین درجه عقل و فراست و هوش را دارا بوده است " (چاپ چهارم ، ص . 20) . گوستاو لوبون به علت آشنا نبودن با مفاهیم قرآنی ، و هم به خاطر افکار مادی که داشته است سخن یاوه ای درباره ارتباط آیات قرآن و درباره عاجز بودن عالم از درک احتیاجات جاهل می بافد و به قرآن و پیغمبر اهانت می کند ، در عین حال اعتراف دارد که هیچ گونه سندی و نشانه ای بر سابقه آشنایی پیغمبر اسلام با خواندن و نوشتن وجود ندارد . غرض از نقل سخن اینان استشهاد به سخنشان نیست . برای اظهار نظر در تاریخ اسلام و مشرق ، خود مسلمانان و مشرق زمینیها شایسته ترند . نقل سخن اینان برای این است که کسانی که خود شخصا مطالعه ای ندارند بدانند که اگر کوچکترین نشانه ای در این زمینه وجود میداشت از نظر مورخان کنجکاو و منتقد غیر مسلمان پنهان نمی ماند . رسول اکرم در خلال سفری که همراه ابو طالب به شام رفت ، ضمن استراحت در یکی از منازل بین راه ، برخورد کوتاهی با یک راهب به نام بحیرا (پروفسور ماسینیون ، اسلام شناس و خاورشناس معروف ، در کتاب سلمان پاک ، در اصل وجود چنین شخصی ، تا چه رسد به برخورد پیغمبر با او ، تشکیک میکند و او را شخصیت افسانهای تلقی مینماید ، میگوید : " بحیرا سرجیوس و تمیم داری و دیگران که رواه در پیرامون پیغمبر جمع کردهاند اشباحی مشکوک و نایافتنیاند " .) داشته است . این برخورد ، توجه خاورشناسان را جلب کرده است که آیا پیغمبر اسلام از همین برخورد کوتاه چیزی آموخته است ؟ وقتی که چنین حادثه کوچکی توجه مخالفان را در قدیم و جدید برانگیزد ، به طریق اولی اگر کوچکترین سندی برای سابقه آشنایی رسول اکرم با خواندن و نوشتن وجود میداشت ، از نظر آنان مخفی نمیماند و در زیر ذرهبینهای قوی این گروه چندین بار بزرگتر نمایش داده میشد . برای اینکه مطلب روشن شود لازم است در دو قسمت بحث شود : 1. دوره قبل از رسالت، 2. دوره رسالت .

در دوره رسالت نیز از دو نظر باید مطلب مورد مطالعه قرار گیرد: 1.نوشتن، 2. خواندن . بعدا خواهیم گفت آنچه قطعی و مسلم است و مورد اتفاق علمای مسلمین و غیر آنهاست این است که ایشان قبل از رسالت کوچکترین آشنایی با خواندن و نوشتن نداشتهاند . اما دوره رسالت آن اندازه قطعی نیست . در دوره رسالت نیز آنچه مسلمتر است ننوشتن ایشان است ، ولی نخواندنشان آن اندازه مسلم نیست . از برخی روایات شیعه ظاهر میشود که ایشان در دوره رسالت میخوانده اند ولی نمینوشته اند ، هر چند روایات شیعه نیز در این جهت وحدت و تطابق ندارند . آنچه از مجموع قراین و دلایل استفاده می شود این است که در دوره رسالت نیز نه خوانده اند و نه نوشته اند . برای اینکه دوره ما قبل رسالت را رسیدگی کنیم لازم است درباره وضع عمومی عربستان در آن عصر از لحاظ خواندن و نوشتن بحث کنیم . از تواریخ چنین استفاده میشود که مقارن ظهور اسلام ، افرادی در آن محیط که خواندن و نوشتن می دانسته اند بسیار معدود بوده اند .
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
بازدیدهای اخیر شما