مسئولیت و سازندگی، اولین کتابی است که از استاد علی صفایی در سن جوانی منتشر شد. این کتاب در دو جلد و ده فصل تهیه و تنظیم یافته و در مورد روش تربیتی اسلام، حرف هایی برای گفتن دارد.
در کتاب مسئولیت و سازندگی از : مسئولیت و زیربناها، تربیت و مفهوم آن، مربی و ویژگی هایش، روش تربیتی و شناخت، جهان بینی اسلامی، استعدادها و روحیه ها، سخن به میان آمده است. صفایی حائری با همین اولین کارش نشان داده است که حرف های زیادی برای گفتن دارد.
کتاب مسئولیت و سازندگی نوشته علی صفایی حائری است. نشر لیله القدر این کتاب را روانه بازار کرده است. کتاب مسئولیت و سازندگی نوشته علی صفایی حائری باهدف برطرفکردن برخی اشکالات موجود در فرایندهای تربیتی ما نوشته شده است. خواندن این کتاب را به دوستداران حوزه آموزش و پرورش انسانها از منظر دین اسلام پیشنهاد میکنیم.
گزیده کتاب
مربی کیست؟
هر کس افراد تحت اختیارش را برای محیطی که در نظر دارد، تربیت میکند. من فرزندم را برای خانهام، استاد شاگردش را برای جامعهٔ محدودش و یک دانشمند، انسان را حداکثر برای این زمین و برای هفتاد سال زندگی، تربیت میکند و بر طبق شرایط موجود، بارور و شکوفایش میسازد. ولی انسان فرزند خانه و جامعه و حتی دنیای محدود و سرزمین خاکی نیست.
انسان سرمایههای زیادتری دارد. انسان فرزند تمام هستی است و تا بینهایت راه در پیش دارد. لذا باید طوری تربیت شود که در تمام این عوالم و در تمام این مسیر بتواند چه بکند و چگونه بماند و چگونه برود. وقتی که ما مرزها را برداشتیم و دیوارها را شکستیم و با این دید وسیع به هستی و به انسان نگاه کردیم و با این جهان بینی به فکر تربیت افتادیم ناچار مسائل به صورت دیگری طرح میشوند و راه حل پیدا میکنند.
دیدگاهها
جواب صحیح این سؤال در گرو طرح صحیح این سؤال است. در گرو این است که ما به هستی و به انسان از چه دیدی نگاه میکنیم و او را چگونه میشناسیم. وقتی که انسان یک دهان و یک تن باشد، ناچار باید طوری تربیتش کرد که آبخور و آخورش را بدست بیاورد و نیازهایش را مرتفع کند و در صورت اصطکاک و برخورد منافع، قدرت از میدان به در کردن حریف را داشته باشد.
وقتی که انسان فرزند خاک باشد باید طوری تربیت شود که با قانونهای حاکم بر این خاک و بر این سرزمین درگیر نشود و باید طوری تربیت شود که طرز بهرهبرداری را بشناسد.
وقتی که انسان محدود به هفتاد هشتاد سال شد، ناچار جوری تربیت میشود که استعداد و سرمایههایش در این هفتاد سال کارگشا باشند. دست و پا و دندان و سر و صورت و فکر و عقل او برای هفتاد سال زندگی، بیمه شوند و برای هفتاد سال مورد بهرهبرداری قرار گیرند و ناچار با قانونهایی زندگی میکند که در این هفتاد سال تجربه شدهاند و بدست آمدهاند و برای مسائلی میکوشد که در این هفتاد سال آمد و شد دارند.
اما در آنجا که ما هستی را با وسعتی شناختیم که تا بینهایت راه دارد و انسان را به عظمتی شناختیم که این هستی را زیر پا دارد، ناچار انسان به گونهای تربیت میشود که با قانونهای حاکم بر این عوالم درگیر نشود و به گونهای تربیت میشود که استعداد و سرمایههایش در تمام این عوالم کارگشا باشند و با قانونهایی دمخور میشود که در تمام این عوالم تجربه شدهاند و شناخته شدهاند و وضع شدهاند و برای مسائلی میکوشد که در این بینهایت فرصت، آمد و شد دارند. و ناچار مربی این انسان عظیم، در این پهنای هستی و این وسعت گسترده، وجودی میتواند باشد عظیمتر و وسیعتر. وجودی محیط و آگاه و در عین حال مهربان و دلسوز.
وجودی آگاه از ما و استعدادهای بینهایت ما و آگاه از هستی و قانونهای بیشمار آن. وجودی مهربان و دلسوز برای رشد ما و کمال ما و سعادت و بهزیستی ما.