کتاب حاضر به دنبال آن است که نقش و اهمیت ماهیت دولت اسرائیل را در شکل گیری سیاست خارجی آن مطالعه کند.
مؤلف با مطالعه سیاست خارجی اسرائیل در برابر ایالات متحده و فلسطین بر این فرضیه تأکید می کند که عملکرد اسرائیل ناشی از ماهیت این دولت است و عوامل داخلی و بین المللی چندان تأثیری بر سیاست خارجی آن ندارند. این بدان معناست که هرگونه تغییر در سیاست خارجی اسرائیل منوط به تغییر ماهوی این دولت می باشد. تجدیدنظر در مبانی فکری صهیونیسم، پرهیز از نقش کارکردی برای تأمین منافع ایالات متحده در منطقه و پرهیز از سیاست های یهودمحور و قوم مدار می تواند این تغییر را موجب شود. فصل دوم نوشته حاضر در خصوص «چهارچوب تئوریک» موضوع است که که در این فصل ضمن اشاره به ادبیات گسترده در مورد سیاست خارجی، نویسنده سعی می کند به یک چهارچوب تحلیلی برای سیاست خارجی اسرائیل دست یابد. فصل سوم این کتاب به بررسی عوامل مؤثر بر سیاست خارجی اسرائیل می پردازند. فصل چهارم نظر دارد به بررسی موردی، ایالات متحده و فلسطین که هر یک از این موارد به تفصیل به بحث گذاشته شده است.
کتاب حاضر چشم اندازی روشن و علمی از سیاست خارجی اسرائیل را در معرض قضاوت مخاطبان خود قرار می دهد.