کتاب آموزش از طریق تئاتر به کوشش حسین فدایی حسین در چهار بخش و 15 فصل به بیان مطالب مشروحی در باب تئاتر در تعلیم و تربیت می پردازد . شناخت تئاتر تعلیمی و تربیتی ، مسیر کار ، چشم انداز جهانی و همچنین تئاتر تعلیمی در دهه ی 1990 و پس از آن از بخش های چهارگانه کتاب حاضر می باشد . تونی جکسون در مقدمه خود در ابتدای کتاب ، تئاتر در تعلیم و تربیت را به گونه ای از تئاتر مرتبط می داند که به طور قطع نشانگر یکی از مهم ترین پیشرفت های این هنر در نیمه ی دوم قرن اخیر محسوب می شود . از نظر جکسون تئاتر تعلیمی و تربیتی بعنوان یک جنبش قابل تعریف ، در اواسط دهه ی 1980 در بریتانیا و در پاسخ مستقیم به نیازی که در مدارس و مراکز آموزشی به تئاتر احساس می شد ، آغاز شد . از نظر وی هدف تئاتر تعلیمی و تربیتی ، ایجاد تجربه ای جذاب ، شوق انگیز و موثر برای کودکان و نوجوانان ، پیرامون موضوعی مشخص ( عموماً آموزشی و تربیتی ) در داخل و یا خارج از محیط مدرسه است. موضوعاتی همچون محیط زیست ، نژادپرستی ، تاریخ محلی و منطقه ای ، یادگیری زبان ، علوم و بهداشت ( سلامت ) بیش از هر چیز در قالب نمایشی مورد استفاده قرار گرفته است .
تئاتر تعلیمی به چه معناست ؟ تئاتر تعلیمی و حوزه های کاری مرتبط با آن ، اهداف کلی کتاب ؛ محتوا و روش دست یابی به اطلاعات در ادامه مقدمه نخست کتاب حاضر به قلم تونی جکسون مورد بررسی قرار می گیرد .
آموزش یا تئاتر ( شکل گیری تئاتر تعلیمی در بریتانیا ) به قلم تونی جکسون ، درام در آموزش و تئاتر تعلیمی به قلم گوین بولتون مباحث فصول اول و دوم بخش شناخت تئاتر تعلیمی و تربیتی کتاب حاضر می باشد . بخش دوم کتاب آموزش از طریق تئاتر با عنوان مسیرکار با ترجمه فاطمه حسینی عناوینی همچون طراحی و برنامه ریزی تئاتر تعلیمی ، نمایشنامه نویسی برای تئاتر تعلیمی ، بازیگر تئاتر تعلیمی و همچنین تئاتر تعلیمی و مشارکت مخاطب را مورد کنکاش نظر قرار می دهد . در فصل ششم با عنوان تئاتر تعلیمی و مشارکت مخاطب به قلم کریس واین ، نویسنده به این مهم اشاره می کند که یک مشخصه کلیدی تئاتر تعلیمی صریح بودن و مشخص بودن هدف آموزشی و دیگر مشخصه رسمی و متمایز آن ، کاربرد مشارکت فعالانه مخاطب است . از نظر کریس واین در این مقاله در همه استراتژی های آموزشی و انواع فرم های تئاتر ، اصل عملکرد بر پایه دو ایده است ؛ اول اینکه رفتار انسان سرچشمه گرفته از فعالیت های اجتماعی او است . بنابراین همیشه ثابت نیست و می تواند تغییر کند . دوم اینکه مخاطب بعنوان عامل بالقوه تغییر باید در روند و یادگیری شرکت کننده ای فعال باشد .
بادبادک ها و کلاغها ( تئاتر تعلیمی در استرالیا ) نوشته جان اتول و پنی باندی ، موسسات یا مراکز جایگزین ؟ ( دو مدل کانادایی ) به قلم ویان فیرهد ، رونمایی از بالماسکه ( ظرفیت تئاتر تعلیمی در نیجریه ) به قلم جومای ایو و توندا لاکوجو ، تئاتر تعلیمی در اسکاندیناوی به قلم تاو ایلساس و تورن کثولنر و همچنین گروه هنرهای خلاق در ایالات متحده به قلم مارک ریارد و گوندولن هاردویک عناوین بخش سوم کتاب حاضر را در فصول هفتم تا یازدهم به خود اختصاص می دهند . فصل دهم این بخش به مبحث مهم چالش های آینده تئاتر تعلیمی اشاره می کند و اینکه مهم ترین چالش پیش روی تئاتر تعلیمی در حال حاضر آموزش بازیگران و عامه ی مردم در خصوص ماهیت این گونه نمایشی ، براساس نظریه های ارائه شده و فعالیت های انجام گرفته است ؛ و اینکه اساساً تئاتر تعلیمی چیست و چه باید باشد .
از نظر نویسنده این مقاله این امر علاقه ی تئاتر به نظرات و تئوری های آموزشی و یادگیری را فرض می شمارد که آیا چنین علاقه ای وجود دارد ؟ پاسخ نویسنده به این سوال مثبت است و اینکه اختلاف سنتی بین حرفه ای های تئاتر و مربیان تئاتر ، هرچند به کندی اما یقیناً به دلیل تلاش های صورت گرفته توسط فعالان عرصه تئاتر و دانشگاه ، در حال محو شدن است . متخصصان تئاتر با دانش هنری و عملی از تئاتر ، با معلمان کار کرده اند تا کارگا ه ها و دروس مناسب ر ا برای آنان درباره روش تئاتر در کلاس درس گسترش دهند .
از سوی دیگر با بازیگران با احترام به حرفه تخصص و هنر آنها رفتار می شد که برخی از پیش داوری های آنان علیه معلمان ، بدین ترتیب رفع شده است .
تئاتر در آموزش بهداشت ؛ نوشته استیو بال ، کوشش برای دوست داشتن تئاتر تعلیمی ( آیا تئاتر تعلیمی پابرجا می ماند؟) نوشته لاول سوارتزل ، ارزشیابی تئاتر تعلیمی ؛ نوشته کن رابینسن ، مشارکت های نو در متون جدید ( یک دیدگاه مصرفی ) ؛ نوشته جف ریدمن فصل های بخش چهارم کتاب حاضر با عنوان تئاتر تعلیمی در دهه ی 1990 و پس از آن با ترجمه احمد کولی وندی می باشد .
در مقدمه بخش چهارم کتاب بر روی این نکته تاکید می شود که امروزه بیشتر کشورها به دلیل مسئله ی روز افزون بیماری هایی همچون ایدز بیشتر توجه خود را معطوف به آموزش های بهداشتی و سلامت نموده اند ، به گفته استیو بال سازمان های تئاتر تعلیمی نیز در طول یک دهه ی گذشته فعالیت های عمده خود را پیرامو این قبیل آموزش ها انجام داده است که ممکن است در نگاه اول توجه چندانی به خود جلب ننماید .
فصل چهارهم بخش چهارم به موضوع ارزشیابی تئاتر تعلیمی می پردازد و هدفمندی و عینیت گرایی بعنوان یک نوع از شیوه های ارزشیابی معرفی می کند . براساس شیوه ی عینی در برنامه های آموزشی سه مرحله ی اساسی وجود دارد . اول گروه بر سر اهداف خود به توافق می رسد . دوم بدنبال به کارگیری یک برنامه ی مناسب برای رسیدن به اهداف خود خواهد بود . در گام سوم گروه دست به ارزیابی می زند ، یعنی تلاش می کند دریابد تا چه میزان به اهداف و دورنمای مورد نظر دست یافته است . این شیوه برای اولین بار توسط فردی به نام " رالف تایلر " طراحی شد . وی اعتقاد داشت " از آنجایی که هدف نهایی آموزش و پرورش ایجاد برخی تغییرات درالگوی رفتاری بازیگران است ، ارزشیابی آموزش در واقع بدنبال آنست تا دریابد این تغییرات در الگوی رفتاری تا چه میزان اتفاق افتاده است .