حاکمیت نظریه ی ولایت فقیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی فتح باب جدیدی در حوزه ی مباحث اندیشه ی سیاسی شیعه است. این نظریه که توانسته بود نظریات رقیب را کنار زده و از فضای پژوهش و تئوری به عرصه ی عمل و اجرا پانهد، سؤالات فراوان و تأملات جدیدی را پیش روی خود می دید. و به دلیل مطالعات جدیدی که در این حوزه صورت می گرفت، قضاوت های نو و البته متفاوت و گاه متضاد را نیز به دنبال داشت. برخی این نظریه را حاصل استنباط فقهای متأخر و ابتکاری از سوی آنها دانستند. عده ای دیگر درباره ی گستره و قلمرو آن به ایجاد سؤال پرداخته و حتی گاه به نازل ترین سطح از اختیارات تنزل دادند و برخی نیز آن را به نخستین مراحل شکل گیری فقه سیاسی شیعه متصل کردند.
تحقیق حاضر بر آن است نشان دهد همان گونه که رشد و نمو یک دانه به تمهید مقدمات و عوامل گوناگون وابسته است، رشد و بالندگی هر اندیشه ای نیز مقدمات خاص خویش را می طلبد. به عبارت دیگر با در نظر گرفتن همه ی عوامل، قراین و مقتضیات زمانی و مکانی می توان سخن و اندیشه ای را فهمید و درباره ی آن به داوری نشست که این قاعده ی کلی و شامل هر اندیشه ای است. در مباحث اندیشه ی سیاسی به طور عام و ولایت فقیه به طور خاص نیز همین قاعده جاری و ساری است. بنابراین تنها با نگاه ترکیبی منظومه ای و همه جانبه در این حوزه می توان به قضاوت و بینش صحیحی از آن دست پیدا کرد.
مطالعه ی نظریه ی ولایت فقیه به شکل منقطع و مجزا، داوری ناقصی از آن را پیش روی ما قرار خواهد داد؛ به همین سبب بررسی تاریخی ولایت فقیه و پی گیری تحول آن در بستر تاریخی اش اهمیت مضاعفی می یابد. ولایت فقیه به دلیل تأثیرپذیری از دو عنصر زمان و مکان همواره فراز و نشیب و تحول و تطور فراوانی داشته است. به عبارت دیگر، اگر شرایط مطلوبی بر جامعه ی شیعی حکمفرما بوده، ولایت فقیه نیز رشد و توسعه ی چشمگیری یافته و در شرایط نامناسب با سکون همراه بوده است. البته از این نکته ی مهم و اساسی نیز نباید غافل بود که فقیهان شیعه حفظ کیان شیعه را به عنوان بالاترین و مهم ترین مصلحت در فعالیت های خویش مد نظر قرار داده و سکوت می کردند.
پژوهش حاضر به بررسی اقوال و آرای فقهای بزرگ و برجسته از زمان آغاز غیبت کبرا تا عصر حاضر پرداخته و آن را به پنج دوره تقسیم کرده که در هر یک از این دوره ها بخشی از روند تکاملی آن طی می شود. در این پژوهش نظرات فقیهان در دو حوزه ی کلام و فقه مورد وارسی قرار گرفته است. حوزه ی کلام و مباحث مربوط به امامت و حکومت که در بسیاری از تحقیقات پیرامون ولایت فقیه مغفول واقع شده، بخش مهمی از پیشینه ی نظریه ی ولایت فقیه را تشکیل می دهد. در حوزه ی فقه نیز، در مباحث مربوط به دولت و حکومت در فقه شیعه همچون خمس، زکات، امربه معروف و نهی از منکر، نماز جمعه، قضا، شهادت، حدود، دیات، وصیت، هجر، اوقاف، حاکم جائر و پذیرش یا عدم پذیرش ولایت از جانب وی و... به این بحث پرداخته شده و از مجموع این مباحث نمودار حرکتی ولایت فقیه ترسیم می شود.