کتاب حاضر، پژوهشی در مبانی و روش های تفسیری مثنوی معنوی است. نویسنده با استفاده از منابع ادبی و عرفانی در ضمن یک مقدمه و سه بخش، نخست به شرح حال مولانا و مثنوی وی اشاره دارد و در بخش اول، ضمن اشاره به تحولات عرفانی مولانا به نوع نگاه مولانا به قرآن و بطون آن پرداخته است. گرچه مولانا کتاب تفسیر ننوشته، اما مثنوی وی نوعی تفسیر رمزی و عرفانی از آیات قرآن می باشد. در بخش دوم، به روش مولوی در تفسیر قرآن و استفاده وی از صنایع ادبی و بلاغی و استفاده از روایات و ماثورات و آرای مفسران گذشته اشاره شده است. نگارنده معتقد است که مولانا از ورای الفاظ به دنیای دیگری می نگرد که اساس آن عشق و معرفت و تجلی صفات خداوند در عالم وجود و تجلی انسان در مقام خلافت اللهی است. وی در بخش سوم، به مبانی و زمینه های تفسیری مولانا می پردازد و با اشاره به عالم مثال در حقایق وجودی این عالم و این که برای هر چیزی تاویلی است به تاویل قصه ها و داستان های مولانا می پردازد و چهار پرنده ابراهیم(ع) را حرص، شهوت، جاه و آرزو می داند که هر یک قالب وجودی در این عالم دارند. نویسنده نتیجه می گیرد که مولوی در مثنوی خود در پیچ و تاب این الفاظ، به تاویل و واقعیت های آن می پردازد.