شهید محراب، سید اسدالله مدنی، از جمله شجاع ترین شاگردان حضرت امام بود که سال های مبارزه با نظام پهلوی را با شجاعتی نشأت گرفته از الگوهای بنیادین شیعی و با سرسختی بی بدیل پشت سر گذارد و لحظه ای در مبارزه تردید نکرد و کوتاه نیامد. پیروزی انقلاب اسلامی عرصه ی دیگری بود که شهید مدنی بدون کمترین وقفه و درنگی وارد آن شد و تا سرحد توان خود، و حتی بیش از آن، در استحکام پایه های نظام مطلوب خویش پایمردی کرد.
از این روست که مردم مناطق غرب کشور، از همدان تا تبریز، یاد و خاطره ی او را پس از سال ها به زیباترین شکل و شیوه در سینه های خود حفظ کرده اند، و با مرور کردن آ ن ها، به طراوت روحی و معنوی خود می افزایند. مردم تبریز هنوز به یاد دارند که در خانه ی امام جمعه ی شهرشان، هنگام صرف غذا باز بود و هر رهگذری می توانست وارد خانه شود و پس از اقامه ی نماز در کنار سفره بنشیند و همراه امام جمعه از برکت خداوند (نان و سیب زمینی آب پز) تناول کند؛ امام جمعه ای که مردم را محرم ترین و نزدیک ترین کسان خود می دانست و غذای ساده ی خود را با آنان تقسیم می کرد.
این مختصر، کوششی است در جهت بازشناسی شخصیت، افکار و مرام شهید مدنی، امید آن که نسل سوم انقلاب با مطالعه ی این اثر به کاوش بیشتری در فرهنگ انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر ایران ترغیب گردد.
فهرست مطالب: فصل اول: در سال های جدایی فصل دوم: در طلوع بیداری اجتهاد آرزوی دیرینهفصل سوم: در صبح شب شکن فصل چهارم: در هجرت ستاره فصل پنجم: در انتظار باران فصل ششم: در عصر پیروزی مجلس خبرگان قانون اساسی امامت جمعه ی همدان امامت جمعه ی تبریز جبهه ای دیگر فصل هفتم: در شهادت