این مجلد نگاهی دارد به یکی از نقاط عطف تاریخی ایران که به برپایی دولت های ایلخانی و تیموری در ایران انجامید. مجموعه ای از رویدادهای پی درپی، این دوران را یکی از ادوار حساس تاریخی ملت ایران کرده است.
«معرفی و نقد منابع عهد مغول و ایلخانان»، «عوامل زمینه ساز حمله مغولان»، «خاستگاه مغولان و چنگیز»، «تاخت و تاز مغولان در ایران»، «پیامدهای حمله مغولان»، «حمله هولاکو خان»، «تاریخ سیاسی ایلخانان و سربداران»، «معرفی و نقد منابع عهد تیموری»، «تاریخ سیاسی تیموریان»، «تاریخ تشیع در ایران عهد مغولان و تیموریان» و «حیات علمی و فرهنگی ایرانیان در عهد مغولان و تیموریان» سرفصل های این کتاب را تشکیل می دهند.
دکتر ولایتی بر این باور است که: «بسیاری از جوامع متمدن امروز با مشکل گسست تاریخی خویش دست و پنجه نرم می کنند و آشکارا در معرض بحران های ژرف هویتی قرار دارند، اما جامعه متحد و یکپارچه امروزِ ایران بر خود می بالد که از یک پیوستگیِ تاریخی بی مانند برخوردار است و این پیوستگیِ تاریخی زمانی بیشتر خودنمایی می کند که عمق و شدت رویدادهای تهدیدکننده هویت ایرانی را دریابیم. این کار با مطالعه تاریخ این کشور و بررسی دقیق مقاومت مردم در برابر یورش های مصیبت بار بیگانگان به مرز و بوم ایران ممکن است. مردمان سربلند ایران در همه این نقاط عطف گذشته تاریخی خود، از یورش اسکندر مقدونی گرفته تا حمله چنگیز مغول، معارف اخلاقی و آموزه های فرهنگی خویش را، سینه به سینه، به فرزندان خویش انتقال دادند و با پاسداشت عناصر فرهنگی و فکری ایرانی، از ایجاد هرگونه گسست و شکاف در روند رو به رشد فرهنگ و تمدن کشور خویش جلوگیری کردند.
ولایتی در این کتاب حمله مغولان به ایران را برآیند عوامل متعددی چون اختلافات چنگیز خان و سلطان محمد خوارزمشاه در موضوع قتل بازرگانان مغول در اُترار، و نیز توطئه های پنهانی خلیفه جبار و غاصب عباسی و پاپ واتیکان می داند و می نویسد: «هم سویی این عواملِ بعضا نامرتبط با هم، در آن موضع خاص تاریخی، به هم افزاییِ آن عوامل، و نهایتا یورش ددمنشانه قوم بیابان گرد مغول به ایران و ناتوانی حکومت خوارزمشاهی در مقابله با آن انجامید. فارغ از این که عوامل زمینه ساز این رویداد مهم چه بوده اند و هر کدام چه سهم و نقشی در بروز این رخداد تاریخی داشته اند، نکته مهمی که باید بدان توجه کرد این است که واقعه حمله مغولان، که هویت و اتحاد ملی ایرانیان را تهدید می کرد، یکی از آزمون های مهم تاریخی مردم ایران را رقم زد. تلاش و همت خستگی ناپذیر ایرانیان در حفظ و حراست از داشته های فرهنگی خویش سبب شد که حمله مغولان، به هیچ روی، توقفی در روند رو به رشد فرهنگ و تمدن ایران و شکافی در هویت ایرانی ایجاد نکند.
در بخشی از کتاب درباره حوادث این دوران پراهمیت تاریخی آمده است: «در نخستین حملات مغولان به ایران، به فرماندهی چنگیز و فرزندانش، بسیاری از مردم بیگناه به شکل دردناکی قتل عام شدند، شهرهای بزرگ و آبادی تخریب شد و آثار و بناهای علمی و فرهنگی و هنری ارزشمندی نابود گردید. این ددمنشیها روح ایرانیان را بهشدت آزرده ساخت و قلبشان را مالامال از درد کرد. ارکان سلسله خوارزمشاهی، آخرین مجموعه از سلسلههای مستقل ایران که برای خود ابهت و جایگاهی ایجاد کرده بود، فرو ریخت و بنیادهای حکومت مرکزی ایران درهم شکست. در دور دوم حملات مغولان، به رهبری هولاکو خان، قلعههای اسماعیلیان تصرف و منهدم شد و بدین ترتیب، بزرگترین جنبش مذهبی ـ اجتماعی قرنهای پنجم و ششم هجری سرکوب گردید. در همین حملات، خلافت ناحق عباسیان، که بیش از پنج قرن بر بخش هایی از جهان اسلام فرمان رانده بود، سرنگون شد و ایران که بخشی از سرزمین های خلافت شرقی بود، پس از چندین قرن، از وابستگی سیاسی به حکومت آنان و رنج بردن از سایه سنگین حکام عباسی رهایی یافت.»