آنچه پس از اعلام نتیجه ی انتخابات 22 خرداد رخ داد، رویدادی کم نظیر و بلکه بی نظیر در حیات سیاسی سی ساله جمهوری اسلامی بود. نامزدی که خود را پیروز انتخابات می دانست و در تمامی دوره ی تبلیغات، از خود چهره ای قانون مدار و متعهد به نمایش گذاشته بود، ناگهان تغییر موضع داد و (در همان لحظات اولیه) بی اقامه هیچ دلیل و دعوایی، خواهان ابطال انتخابات شد. شوک بزرگ ناشی از این اتفاق، پس از دوره ای تردید و سرگردانی به شکافی بزرگ در جامعه منجر شد و فضایی به شدت دو قطبی را میان نخبگان، مردم و حاکمیت به وجود آورد؛ موج بی اعتمادی برخاسته از اعلام تقلب گسترده در انتخابات آن چنان فراگیر شد که حتی پاسخ های واقعی هم چندان مورد توجه افکار عمومی قرار نگرفت و شنیده نشد.
با عبور از وخامت اوضاع روزهای اول ماجرا، حال این پرسش به طور جدی مطرح است که آیا از ابتدا سودای چنین سر و صدایی در میان بوده؟ این پرسش را نمی توان به سادگی پاسخ داد اما از آنجا که معترضان ابطال انتخابات را حداقل خواسته ها اعلام کرده اند و برنامه ی یک مبارزه ی سیاسی بلندمدت را به میان کشیده اند و انقلاب های رنگی و برانداز هم همواره از اختلاف بر سر نتایج یک انتخابات آغاز شده اند، می شود حدس هایی درباره ی اهداف ناپیدایی زد که در ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه، خود را مخفی کرده اند. محمدحسنین هیکل، مورخ و روزنامه نگار مشهور جهان عرب در گفتگویی با شبکه ی الجزیره معتقد است که تردید در نتایج انتخابات از همان لحظات اول و حتی پیش از آنکه نتیجه ای اعلام شود آغاز شد و وسایل ارتباطی به ویژه اینترنت و سایت هایی مثل توئیتر در آن نقش اساسی داشتند که در این میان نباید نقش اسرائیل را در تحریک مردم ایران از طریق همین سایت ها نادیده گرفت. تحلیل هیکل و بسیاری دیگر از صاحب نظران وجوهی پنهان را مورد توجه قرار می دهد که بررسی آنها مجال و مقالی دیگر را می طلبد.
در این بررسی، با رویکردی انتقادی عمده ترین اعتراض ها به روند برگزاری انتخابات و دلایل معترضان برای اثبات تقلب (با استفاده از مطالب و اظهارنظرهای صورت گرفته در دو هفته ی اول پس از انتخابات 22 خرداد) مورد بررسی قرار گرفته است.