دن آرام ج1
دن آرام ج4
دن آرام ج3
دن آرام ج2
1,200,000
تومان
افزودن به سبد خرید

دن آرام (دوره چهار جلدی)

دسته بندی: رمان و داستان کوتاه

ناشر: فردوس

نویسنده: میخائیل شولوخف

سال نشر: 1384

تعداد صفحات: 2447

1دیدگاه
/
4
امتیاز
1
نفر
5 از 5
فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

در طول حکومت هشتاد ساله ی شوروی «دن آرام» مهم ترین رمانی است که یک بلشویک نوشته است. هنگامی که آخرین جلد این رمان منتشر شد اهالی مسکو شبانه جلوی کتاب فروشی ها صف کشیدند ودر آن دوران میخائیل شولوخوف به قهرمان ملی شوروی تبدیل شده بود. اهمیت این رمان آن قدر بود که ماکسیم گورکی دن آرام را تنها با جنگ و صلح قابل مقایسه می دانست.

دن آرام علاوه بر این که در داخل شوروی مورد استقبال قرار گرفت؛ برای نویسنده اش نیز جایزه نوبل ادبیات را به ارمغان آورد. این حماسه ی دوهزار صفحه ای به بیش از 52 زبان ترجمه شده از جمله سه مرتبه به زبان فارسی، اولین بار در سال 1344 م. ا به آذین دن آرام را به فارسی ترجمه کرد سپس علی رضا بیگدلی خمسه و دیگر ترجمه ی معروف آن به قلم احمد شاملو است.

دن آرام بزرگ ترین رمان انقلابی قرن بیستم به حساب می آید. با این که شولوخوف از نویسندگان مطرح و ذی نفوذ در شوروی بود، نقد نویسان رسمی کمونیست به شدت علیه سرانجام کتاب موضع گرفتند و نوشتند: گریگوری (قهرمان رمان) باید به بلوغ می رسید و سرانجام به راه راست می آمد. شولوخوف زیر بار نرفت و به خواست آن ها تن نداد. بخش هایی از این رمان مورد پسند استالین قرار نگرفت و موجب شد که این رمان سانسور شود.

کمونیست بودن شولوخوف موجب نشد که او دست از رئالیسم بکشد و همین نکته موجب شد که خوانندگان غربی و غیر کمونیست این رمان را اثری در نقد بلشویک ها بدانند. سولژنیتسین شایعه کرد که شولوخوف این رمان را ننوشته بلکه دست نوشته های یک نویسنده ی گمنام قزاق را دزیده است. این ادعا بعدها با بررسی دسته نوشته های شولوخوف رد شد.

از این شاهکار ادبی تا به حال دو اقتباس سینمایی ساخته شده است که آخرین آنها محصول سال 2006 است.

خلاصه داستان
خانواده ملخوف اولاد «پروکوفی ملخوف (مه له خوف)» هستند که از جنگ های عثمانی زنی ترک بنام مورا به خانه آورده بود. گریگوری دومین فرزند و دومین پسر و آخرین پسر خانواده است. او دلباختهٔ زن همسایه به نام آکسیانا می شود. آکسیانا که از شوهر تندخو و بدرفتار خود «استپان آستاخوف» بیزار است، متقابلاً به گریگوری دل می بازد و با او رابطه برقرار می کند. وقتی پدر گریگوری به رابطهٔ نامشروع این دو پی می برد به اجبار گریگوری را به ازدواج با دختری پاکدامن به نام «ناتالیا» وا می دارد. ولی گریگوری دل در گرو عشق آکسیانا دارد و با زن قانونی خود به سردی برخورد می کند. آنگاه وقت آن می رسد که گریگوری کار در مزرعه را رها کند و به خدمت نیروهای نظامی روسیه اعزام شود. او می رود و خیلی زود جنگ جهانی اول شروع می شود. او در جنگ به مناسبت شجاعتش صلیب سن ژرژ می گیرد و به استواری و افسری می رسد. با پیروزی اولیه نیروهای شورشی و ارتش سفید. ژنرال های سفید گریگوری را به مناسبت سواد کمش از فرماندهی لشکر (ژنرالی - بدون درجه) به ستوانی (درجه ای که قبلاً داشت) تنزل می دهند و گریگوری می پذیرد. اما چندی بعد به صف بلشویک ها می پیوندد و در نبردی با آنها همقطار می گردد. انقلاب بلشویک فرا می رسد و سربازان در دو دسته سفیدها و سرخها با هم مبارزه می کنند و به کشتن یکدیگر مبادرت می ورزند. حوادث موافق نیروهای شورشی و ارتش سفید نیست. آنها در برابر کمونیست ها شکست می خورند و عقب می نشینند و فرماندهانشان می گریزند. گریگوری وقتی می بیند سفیدها و سرخها چگونه اسیران یکدیگر را که هموطن هستند می کشند، دلزده و دلخسته عزم خانه و کاشانه می کند.

گریگوری به خانه می آید در حالی که پدرش، مادرش، برادرش، زن برادرش، پدرزنش و همسر قانونی اش را در طول داستان از دست داده است. او امیدوار است که باز سر زمین برود و زندگی آرامی را به دور از جنگ و ویرانی و آدمکشی آغاز کند. اما غافل از اینکه همولایتی و دوست سابقش: «میخائیل کاشه ووی» که از ابتدا به سرخها پیوسته و هوادار متعصب و سرسخت کمونسیت ها شده بود و خواهر او را نیز به زنی گرفته و در منزل آنها ساکن شده بود - قصد دارد او را به این خاطر که ضدانقلابی است دستگیر و از بین ببرد.

گریگوری می گریزد و چند ماهی با دسته ای یاغی همگام می شود. اما در نهایت برمی گردد و دلدادهٔ خود، آکسیانا را برمی دارد و رو به سوی مقصدی (زندگی آرام) می رود. آکسینیا در این راه توسط نگهبانان سرخ کشته می شود و گریگوری او را دفن می کند و از آنجا می رود. گریگوری که همه چیزش را باخته است به خانه برمی گردد و در می یابد که دخترش نیز از بیماری جان سپرده است. گریگوری پس از آن به آبادی مزرعه خویش می پردازد و زمان می گذرد و پسرش میشاتکا ازدواج می کند و برخلاف پدر، خانواده ای سرشار از عشق و شادی تشکیل می دهد. زمان می گذرد ولی دن همچنان آرام به مسیر خود به سوی دریا ادامه می دهد.

اطلاعات کتاب

  • زبان کتاب: فارسی
  • سال نشر: 1384
  • چاپ جاری: 1
  • تاریخ اولین چاپ: 1384
  • شمارگان: 2000
  • نوع جلد: جلد سخت
  • قطع: رقعی
  • تعداد صفحات: 2447
  • ناشر: فردوس
  • نویسنده: میخائیل شولوخف
  • مترجم: م.ا.به آذین

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام