داستان های کارور دریچه ای است به دنیای آدم های معمولی با همه تلخی ها و ناکامی ها و شادمانی های بی مقدار و ناامیدی هاشان. در دنیایی که همه درها را محکم به روی آدم می بندند و فرومایگی عامل غبطه آدم هاست. پنجره خیال کارور، پنجره جادویی داستان نویس امروزی است با پهنایی به وسعت دریا و به بی انتهایی کبود آسمان. آسمانی که هر کجا بروی همین رنگ است. کتاب حاضر شامل 21 داستان کوتاه است. برخی از عناوین آن ها عبارتند از: دنیای بی قرار، شیفتگان، یک رنگی، قرقاول، می توانستم کوچکترین چیزها را ببینم، بازاریاب ها، خودت را بگذار جای من و غیره.
گزیده کتاب
موقعِ خداحافظی به طرفِ من آمد. همدیگر را نگه داشتیم. گفت: «بابتِ دیشب ممنونم. آن اسب ها، حرف هامان. همه چیز. کمک می کند. فراموش نمی کنیم.» گریه افتاد. گفتم: «برایم نامه بنویس، خوب؟ فکر نمی کردم این اتفاق برای مان بیفتد. آن همه سال. هیچ وقت حتی یک لحظه هم فکر نمی کردم این اتفاق بیفتد. فکر نمی کردم برای ما اتفاق بیفتد.» گفت: «می نویسم. نامه های مفصل. مفصل ترین نامه ای که دیده ای. مفصل تر از آن نامه های دورانِ دبیرستان.» گفتم: «منتظرشان می مانم.»