در کتاب حاضر نویسنده تلاش کرده است با توجه به حضور همدلانه گروه های قومی جامعه ایران نظیر؛ کردها، ترک ها، ترکمن ها، بلوچ ها، عرب ها و لرها در ایجاد، استمرار و عظمت هویت، تمدن و فرهنگ ایرانی؛ نقش و جایگاه انفعالی یا فعالانه _ اعم از مثبت یا منفی _ اقوام را در فرایند تحولات سیاسی دوران محمدرضا شاه مطمح توجه قرار دهد. رابطه بین قدرت، توسعه و قومیت، دولت _ ملت سازی، موقعیت جغرافیایی، نظریه گزینش عقلانی ، تشدید احساسات و بسیج قومی و نظام بین الملل از جمله مباحثی است که در قالب چارچوب نظری این پژوهش مورد طرح و بررسی قرار گرفته، دست مایه تحلیل نقش قومیت ها در فرایند تحولات دوران پهلوی دوم شده است.
مولف در بررسی های خود ضمن شناسایی و توصیف اقوام ایرانی، وضعیت آنان را در چشم انداز تحولات سیاسی تاریخ ایران تا قبل از شهریور 1320 در دوران سلسله های صفویه ، افشاریه ، زندیه، قاجاریه، عصر مشروطه و پهلوی اول مطمح نظر قرار داده، سپس با تقسیم بندی دوران 37 ساله سلطنت محمدرضاشاه به چهار مقطع زمانی 1320 - 26 ، 1326- 32، 1332 – 42 و 1342 – 57 ه ش ، وضعیت و نقش اقوام را در تحولات سیاسی همان مقطع با در نظر داشتن وضعیت سیاسی – اجتماعی داخل کشور و در سطح بین المللی تجزیه و تحلیل کرده است.