بررسی تحولات فکری اعتقادی و فکری سیاسی امامیه در ارتباط با سه فرقه مهم و اثرگذار در بغداد موضوع این کتاب است. نویسنده در تلاش است تأثیرگذاری و تأثیرپذیری امامیه از سه فرقه فوق را تبیین کند. گرچه برخی مباحث فکری رنگ کلامی دارد اما تلاش بر آن است تا مسایل مورد نظر از منظر تاریخی و با ذکر شواهد تاریخی به بحث گذارده شود. همچنین تعامل مورد نظر، دربردارنده تعامل (همگرایی) و تقابل (واگرایی) بین آنان است. امامیه به عنوان محور اصلی پژوهش با رویکردی اعتدالی در صحنه اندیشه های اعتقادی و سیاسی ظاهر شد و در برابر آن، معتزله با رویکرد عقلانی، روشنگری و دوری گزیدن از محوریت سنت؛ حنابله با رویکرد سنت گرایی و پرهیز از عقل محوری و هر گونه اجتهاد و روشنگری در امر دین و در نهایت اشاعره به عنوان واکنشی در برابر اعتزال و برای جلوگیری از افراط و تفریط معتزله و حنابله، به اندیشه های اعتدالی روی آورده و محور تفسیر دین را سنت دانسته و توجه به عقل را نیز ضروری پنداشتند.