این رمان برای گروه سنی نوجوان است که چاپ نخست آن در سال 76 توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده بود. این اثر، داستان دختری است که سال آخر دوره ابتدایى را مىگذراند. پدرش که دچار اختلالات روانی است، گاهى کارهایى می کند که سبب تمسخر دوستان دختر و باعث دلخوری خود او می شود تا اینکه دختر دفتر خاطرات پدر را به دست می آورد و همراه او به جبهه سفر می کند.
در قسمتی از داستان آمده است: نگار از ذوق لبخندی زد و آرام از روی شیشه شاپرک را بوسید. شاپرک بال های قشنگش را تکان داد و از روی شیشه پر زد. نگار لحظه ای به عکسش نگاه کرد و به گل شمعدانی گفت: «بیرون خیلی قشنگ شده٬ تو هممی بینی»؟