اثر حاضر، داستان بلندی در قالب یک رمان اجتماعی در بیان مسائل خانوادگی و مشکلات اجتماعی روابط همسران ایرانی است. گزارش این داستان، روایت زندگی فردی به نام فرهاد است که به سبب مشکلات جسمی زنش، مدتی تصمیم می گیرد با زن دیگری زندگی و ازدواج کند. این زن که به سبب اعتیاد همسرش از او جدا شده و یک دختر دارد، در میانه روابط و معاشرت با فرهاد نشان می دهد که هنوز وابسته و دلبسته شوهر پیشینش است؛ فرهاد به شکلی انسانی و مسئولانه، در راستای سالم نمودن شوهر پیشین او می کوشد و سپس زندگی آنها را دوباره سر و سامان داده و زن و دختر و همسر سالم شده را در کنار هم می نشاند و آنان زندگی را در شکلی آگاهانه و مسئولانه از سر می گیرند. زن خود فرهاد نیز سلامتیاش را به دست آورده و به این ترتیب داستان پایانی شیرین و خوش می یابد. دراین داستان، نویسنده در گفتار های غیر مستقیم و در قالب کنش شخصیتها، سعی می کند افزون بر پرداختن به آسیبها و مشکلات موجود در روابط زناشویی از مسئولیت همسران و راههای سلامت جسم و روان و بخصوص مسئولیت خانوادگی و دوری از آسیبهای اجتماعی می پردازد.