آنجا که کشمکش های طول و دراز اسفندیار و رستم، جلوه ای درام گونه پیدا می کند.
کم نیستند نمایشنامه هایی که با برداشت و اقتباس از داستان های متنوع شاهنامه فردوسی نوشته شده و بعضا هم به اجرا درآمده اند اما در میان داستان های حماسی بکر حکیم توس، داستان رستم و اسفندیار از قابلیت نمایشی و دراماتیک بیشتری برخوردار است به این دلیل که از یک طرف داستان حاوی یک یا چند داستان فرعی است که می تواند زمینه اقتباس آثاری برخوردار از چند خط داستانی شود و از طرف دیگر داستان های فرعی رستم و اسفندیار، به دلیل پیرنگ و اجزای دراماتیکی که دارند، بسیار مستحکماند. در واقع این داستان از چند داستان فرعی کامل که هر یک به تنهایی قوت مضمونی و تکنیکی مستقل دارند و البته اثرگذاری و حس انگیزی خاص هم، تشکیل شده است.
حمیدرضا قاسمی نویسنده نمایشنامه «تو؛ هشتمین خان من»، اهمیت این موضوع را درک کرده و دست به خلق اثر نمایشی با اقتباس از داستان رستم و اسفندیار، زده است. قاسمی با انتخاب این داستان از شاهنامه هم مفاهیم عمیق و انسانی و هم نکات تکنیکی کارآمد برای عرضه آن مضامین در نمایشنامه اش را در اختیار داشته و به خوبی از آن بهره برده است. او در حقیقت با استفاده از شخصیت پردازیهای دقیق و حساب شده شاهنامه و همچنین موقعیت های بکری که فردوسی در روند این داستان ارایه می دهد، توانسته با چیدمان صحیح، روشن و منطقی رویدادها، کشمکش های جذابی را طی روندی صحیح در اثرش ایجاد کند.
در این نمایشنامه نویسنده اقتباسی وفادارانه از شاهنامه داشته و به جز بخش آخر نمایشنامه که درواقع برداشت شخصی نویسنده از داستان رستم و اسفندیار است، تمامی اتفاقات در قالب همان ساختار اصلی داستان در شاهنامه شکل می گیرد. گفت وگوهای اشخاص در نمایشنامه به دیالوگ داستان اصلی در شاهنامه بسیار نزدیک اند و فضاها و موقعیت ها، بدون زیاده گویی و پرحرفی نقل می شوند. توضیحات صحنه هم که با دقت و جزییات فراوان در هریک از پرده ها آمده و این امکان، کار را برای اجرا و کارگردانی حساب شده و دقیق، آسان می کند. در پایان باید گفت که قاسمی با استفاده از ظرفیت های فراوان داستان رستم و اسفندیار، توانسته هم از حیث تکنیک و هم از بعد مضمون و اندیشه، موفق عمل کند .