انوشیروان حال خوشی نداشت. چین های در هم صورتش، نگاه تند و غضب آلود و کلمه های درشتی که به زبان می آورد، همه نشان از این داشت که پادشاه ناراحت است. بزرگمهر، وزیر دانایی بود. فکر کرد بهتر است این ساعت از خدمت مرخص شود. اجازه گرفت و از خدمت شاه بیرون آمد؛ ولی هنوز از قصر خارج نشده بود که مأموران جلو او را گرفتند. چند دقیقه ی بعد، بزرگمهر وزیر، به علت تهمتی دروغ، دست بسته در زندان بود.صفحه 215