نیروهای عراقی در طول جنگ، اسرای ایرانی را به دو گروه صلیب دیده و صلیب ندیده تقسیم کرده بودند. اسرای صلیب دیده، اسیرانی بودند که نامشان در فهرست صلیب سرخ جهانی ثبت شده بود و اسرای صلیب ندیده هم اسیرانی بودند که در نقطه مقابل قرار داشتند و صلیب سرخ هیچ اطلاعی از تعداد، محل نگهداری و سرنوشت شان نداشت. سید ولی هاشمی در این کتاب به سراغ یکی از اسرای صلیب ندیده جنگ رفته است. این اسیر با بدنی ورزیده و عضلانی اسیر می شود و بعد از بیشتر از دوسال اسارت به دلیل صلیب ندیده بودن، با بدنی رنجور و تکیده باز می گردد. کتاب «روزگار عسرت» حاصل 19 ساعت مصاحبه و گفتگوی هاشمی با هادی باغبان یعنی همین آزاده سربلند است. راوی با یک مقدمه بسیار کوتاه از زمان و مکان تولدش، به سراغ زمان اعزامش به جبهه رفته و قسمت های جنگی کتاب سریع آغاز می شوند. باغبان مدتی بعد به خدمت سربازی اعزام شده و حوادث اسارتش مربوط به زمان خدمت اوست. این بخش از «روزگار عسرت» مربوط به دومین فصل کتاب است. بخش های مربوط به اسارت از فصل سوم آغاز شده و تا پایان کتاب ادامه می یابند. تعدادی از تصاویر هادی باغبان در پایان «روزگار عسرت» درج شده است تا تصویری کامل تر و روشن تر از وی در ذهن خوانندگان کتاب نقش ببندد.