این کتاب در مورد نوجوانی است که دوست دارد در بزرگسالی کارآگاه شود.در محله آنها کارآگاهی زندگی می کند که با ساواک همکاری دارد. دایی این نوجوان که فردی انقلابی است پس از مدتی زندانی بودن به علت فعالیت انقلابی،آزاد می شود و کارآگاه سرکرده مراقب اوست. کارآگاه به صورت اتفاقی با نوجوان قصه ارتباط پیدا می کند و سعی می کند از او به عنوان یک مامور مخفی استفاده کند تا رفتارهای دایی و پدرش را زیر نظر بگیرد. اما نوجوان پس از مدتی از طریق دایی خود به ماموریت کارآگاه پی می برد و بر آن می شود به او در فعالیت انقلابی کمک کند و در آخر هم در یک تظاهرات خیابانی تیر می خورد و ...
ورود نویسنده در کتاب «کارآگاه سرکرده» به جهان داستانی خود، با بخشی از یک کتاب پلیسی آغاز می شود؛ بخشی که قراراست معرف فضای ذهنی و علایق شخصی قهر مان داستان یعنی داوود باشد. این فضا البته معرف محور اصلی داستان نیز هست.
«کارآگاه سرکرده» داستانی برای نوجوانان است که به شیوه اول شخص و به صورت خاطره گویی روایت می شود؛ انتخابی که بر همذات پنداری مخاطب با قهرمان قصه تاثیر بسزایی دارد. علاقه داوود به داستان های پلیسی، اگرچه در ابتدا به خاطر ناآگاهی او از جریان انقلاب در مسیرنادرستی قرار می گیرد، اما همه حوادث و اتفاقات طوری رقم می خورد که او در این مسیر به شناخت دقیق تری از ماهیت انقلاب و نیروهای ساواک دست پیدا می کند. «کارآگاه سرکرده» به لحاظ ژانر یک داستان کارآگاهی نیست، اما نویسنده از ادبیات پلیسی به طور هوشمندانه ای در جریان حوادث استفاده کرده است؛ به گونه ای که همه فضا ها ازیک سو ساخته و پرداخته ذهن علاقه مند قهر مان قصه به نظر می رسد و از سوی دیگر به پیشبرد اتفاقات داستان نیز دامن می زند. مولف در این داستان به شخصیت کارآگاه سرکرده هم اجازه عرض اندام می دهد. اما یادش نمی رود مخاطب نوجوان در اعماق وجودش دلبسته پیروزی خیر بر شر است.