«باغ ملکوت» در دو فصل و بر اساس خاطرات مهدی لندرودی نگاشته شده است. در فصل اول، خاطرات او در مورد اعزام به جبهه و در فصل دوم خاطرات مربوط به دوران اسارت ذکر شده است. کتاب روایتگر سختی ها و مرارت های اسرای در بند رژیم بعثی عراق است. در فصل اول کتاب، نگارنده خاطراتی در مورد ورود به جبهه و حوادث بعدی از جمله مجروح شدن خود در جنگ نوشته است. با آغاز فصل دوم، خواننده همراه با لندرودی وارد دنیایی تاریک و مخوف می شود. او که از تیر خلاص عراقی ها جان سالم به در برده، زخمی وارد اردوگاه اسرا می شود و مجدداً مورد شکنجه قرار می گیرد. این فصل بیانگر داستان استقامت و اراده قوی اسرای ایرانی و همدلی آنها برای زنده ماندن در بدترین شرایط است.
کتاب همچنین ضمن اشاره به رفتار وحشیانه عراقی ها، نگاهی به تحول و ندامت برخی از آنها دارد؛ زمانی که سرباز عراقی با شنیدن صدای عزاداری امام حسین(ع) از داخل کمپ اسرا، مخفیانه اشک می ریزد یا سرباز عراقی که نفرین مهدی لندرودی را باعث فلج شدن فرزند خود می داند. کتاب واقعیات تلخی را بیان می کند، واقعیاتی که اگر امروز آنها را از زبان کسانی که زنده از زندان های عراق بیرون آمده اند نشنیده بودیم، باور آنها به سختی امکان پذیر بود.«باغ ملکوت» را عبدالمجید نجفی نوشته اما به کوشش سیدقاسم ناظمی منتشر شده است.