نیمه پنهان 50: دربار شیطان، پیدا و پنهان شکل گیری وهابیت
سال نشر : 1394
تعداد صفحات : 299
معرفی کتاب
همزمان با جنایات وحشیانه رژیم آل سعود، پنجاهمین جلد از مجموعه کتاب های «نیمه پنهان» شامل تاریخچه و نحوه شکل گیری وهابیت توسط نیروهای استعمارگر انگلستان در شبه جزیره حجاز منتشر شد.کتاب «دربار شیطان» به شهیدان اهل سنت، خاصه شهید مظلوم «ماموستا شیخ الاسلام» تقدیم شده و در قسمت تقدیم آن آمده است:
اگر روزگاری دست کثیف انگلستان از آستین بهائیت بیرون زده بود، امروز نیز چنگال خونین آمریکا و انگلیس از آستین وهابیت بیرون آمده و مشغول جنایت است. برای جنود شیطان، شیعه و سنی فرقی ندارد، تفرقه و ترور شیوه همیشگی آنان بوده و در راستای پاره پاره کردن جهان اسلام از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند.
در این کتاب خواننده علاوه بر آشنایی با تفکرات حاکم بر سرکردگان فرقه ضاله وهابیت به پاسخ این سؤال ها دست می یابد که چرا انگلستان، آل سعود را به قدرت رساند؟ و هدف جهانخواران از شکل گیری وهابیت چه بوده است؟ عناوین برخی از فصول کتاب به شرح زیر است:
مثلث شوم انگلستان، وهابیت و آل سعود
سلفی ها و دشمنی با شیعیان
پسر عبدالوهاب منجی مِستر هَمفِر
شام اروپایی عبدالعزیز به شیوه شکسپیر
آرزوهای عبدالعزیز و سکوت بریتانیا
فرزندان ناخلف شیطان
عربستان وهابیت را صادر می کند
نفعی که غرب از افراطی ها می برد
ریشه اختلاف ها
همچنین بخش پایانی کتاب به اسناد و تصاویر و معرفی برخی شهدای اهل سنت نظیر شهید مولوی جنگی زهی، شهید ماموستا برهان عالی، شهید برهان الدین ربانی و ... اختصاص دارد.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
هارولد دیکسون در کتاب خاطرات خود می نویسد: «در روز ششم مذاکرات در العقیر آقای پرسی کاکس صبر خود را از دست داد و عبدالعزیز بن سعود را به انجام اقدامات بچه گانه در زمینه پیشنهاد مرزی عشایر بین عراق و نجد متهم کرد.» دیکسون می گوید: «برای من عجیب بود که می دیدم سلطان نجد از سوی نماینده ارشد دولت انگلیس مانند یک شاگرد ضعیف و ذلیل مورد توبیخ قرار می گیرد. کاکس با لحنی قاطع به ابن سعود گفت که خودش بدون توجه به هر اعتراضی مرزها را مشخص خواهد کرد. در این لحظه بود که عبدالعزیز به التماس و اظهار دوستی با کاکس افتاد و با لحنی خفت بار و ملتمسانه گفت: «حضرتعالی پدر و مادر من هستی. غیرممکن است من لطف شما را فراموش کنم. شما دست مرا گرفتید و پرورش دادید و مرا بالا بردید. با یک اشاره و دستور شما من حاضرم از همه کشورم چشم پوشی کنم.» در این هنگام کاکس خودکار قرمز را برداشت و مرز شبه جزیره عربستان را رسم کرد و نقاط مختلف آن، از خلیج فارس تا شرق اردن را توضیح داد.»
هارولد دیکسون در کتاب خاطرات خود می نویسد: «در روز ششم مذاکرات در العقیر آقای پرسی کاکس صبر خود را از دست داد و عبدالعزیز بن سعود را به انجام اقدامات بچه گانه در زمینه پیشنهاد مرزی عشایر بین عراق و نجد متهم کرد.» دیکسون می گوید: «برای من عجیب بود که می دیدم سلطان نجد از سوی نماینده ارشد دولت انگلیس مانند یک شاگرد ضعیف و ذلیل مورد توبیخ قرار می گیرد. کاکس با لحنی قاطع به ابن سعود گفت که خودش بدون توجه به هر اعتراضی مرزها را مشخص خواهد کرد. در این لحظه بود که عبدالعزیز به التماس و اظهار دوستی با کاکس افتاد و با لحنی خفت بار و ملتمسانه گفت: «حضرتعالی پدر و مادر من هستی. غیرممکن است من لطف شما را فراموش کنم. شما دست مرا گرفتید و پرورش دادید و مرا بالا بردید. با یک اشاره و دستور شما من حاضرم از همه کشورم چشم پوشی کنم.» در این هنگام کاکس خودکار قرمز را برداشت و مرز شبه جزیره عربستان را رسم کرد و نقاط مختلف آن، از خلیج فارس تا شرق اردن را توضیح داد.»
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1394
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1394
-
شمارگان1100
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات299
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن373
-
ISBN - شابک978-964-458-315-5
-
تاریخ ثبت اطلاعاتپنجشنبه 7 خرداد 1394
-
شناسه27003
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط