اما تو را، ای عاشق انسان! کسی نشناخت...
سال نشر : 1393
تعداد صفحات : 424
معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل مجموعه شعر حسین منزوی می باشد.
مرا به باغ و بهاران چه کار، دور از تو ؟
مرا چه کار به باغ و بهار، دور از تو ؟
بهار آمده اما نه سوی من که نسیم
زند به خرمن عمرم شرار، دور از تو
به سرو و گل نگراید دل شکسته ی من
که سر به سینه زند سوگوار، دور از تو
هم از بهار مگر عشق، عذر من خواهد
اگر ز گل شده ام شرمسار، دور از تو
به غنچه ماند و لاله، بهار خاطر من
شکفته تنگ دل و داغدار، دور از تو
نسیمی از نفست سوی من فرست که باز
گرفته آینه ام را غبار، دور از تو
گلم خزان زده آید به دیدگان که بهار
خزانی آمده در این دیار، دور از تو
دلم گرفت، اگر نیستی برم باری
کجاست جام می خوش گوار، دور از تو؟
چه جای صحبت سال و مه و بهار و خزان؟
که دل گرفته ام از روزگار، دور از تو
مرا چه کار به باغ و بهار، دور از تو ؟
بهار آمده اما نه سوی من که نسیم
زند به خرمن عمرم شرار، دور از تو
به سرو و گل نگراید دل شکسته ی من
که سر به سینه زند سوگوار، دور از تو
هم از بهار مگر عشق، عذر من خواهد
اگر ز گل شده ام شرمسار، دور از تو
به غنچه ماند و لاله، بهار خاطر من
شکفته تنگ دل و داغدار، دور از تو
نسیمی از نفست سوی من فرست که باز
گرفته آینه ام را غبار، دور از تو
گلم خزان زده آید به دیدگان که بهار
خزانی آمده در این دیار، دور از تو
دلم گرفت، اگر نیستی برم باری
کجاست جام می خوش گوار، دور از تو؟
چه جای صحبت سال و مه و بهار و خزان؟
که دل گرفته ام از روزگار، دور از تو
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1393
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1393
-
شمارگان1100
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات424
-
ناشر
-
شاعر
-
وزن472
-
ISBN - شابک978-600-367-010-5
-
تاریخ ثبت اطلاعاتچهارشنبه 20 خرداد 1394
-
شناسه27976
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط