انقراض پلنگ ایرانی با افزایش بی رویه تعداد گوسفندان
سال نشر : 1393
تعداد صفحات : 236
بدون ساک بدون بلیط در ترنم
نشسته غربت تاریخ در خطوط تنم
«قبای زنده خود را کجا بیاویزم؟!»
به گریه پسرم یا به دست های زنم
چقدر بوسه که پشت لبان دوخته است
چقدر بغض که در حال منفجر شدنم
که عاشقانه ترین شعر روزگار تویی!
که گریه دارترین مرد این قبیله منم!
منی که قفل شده دست هام در زنجیر
چگونه دست به تصمیم بهتری بزنم؟!
هزار راز نگفته ست در میان سرم
هزار ردِ کبودی نشسته بر بدنم
مرا به نورِ پسِ ابرها امید نده!
که از سیاهی پایان قصه مطمئنم
که سایه ها ته کوچه چنان مرا بکشند
نه قبر می ماند! نه جنازه! نه کفنم
نه می شود که در این اضطراب سر بکنم
که گریه می کنمت مثل بچه های طلاق
که فکر می کنمت… تلخ می شود دهنم!
نه شوق رفتن و نه انتظار برگشتن
خرابه ای ست به جا از غرور و وطنم
نشسته غربت تاریخ در خطوط تنم
«قبای زنده خود را کجا بیاویزم؟!»
به گریه پسرم یا به دست های زنم
چقدر بوسه که پشت لبان دوخته است
چقدر بغض که در حال منفجر شدنم
که عاشقانه ترین شعر روزگار تویی!
که گریه دارترین مرد این قبیله منم!
منی که قفل شده دست هام در زنجیر
چگونه دست به تصمیم بهتری بزنم؟!
هزار راز نگفته ست در میان سرم
هزار ردِ کبودی نشسته بر بدنم
مرا به نورِ پسِ ابرها امید نده!
که از سیاهی پایان قصه مطمئنم
که سایه ها ته کوچه چنان مرا بکشند
نه قبر می ماند! نه جنازه! نه کفنم
نه می شود که در این اضطراب سر بکنم
که گریه می کنمت مثل بچه های طلاق
که فکر می کنمت… تلخ می شود دهنم!
نه شوق رفتن و نه انتظار برگشتن
خرابه ای ست به جا از غرور و وطنم
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1393
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1393
-
شمارگان1100
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات236
-
ناشر
-
شاعر
-
وزن400
-
ISBN - شابک978-600-367-041-9
-
تاریخ ثبت اطلاعاتچهارشنبه 20 خرداد 1394
-
شناسه27977
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط