فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور
4 (2)
سال نشر : 1394
تعداد صفحات : 354
خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید:
کد محصول : 29611
10003022
معرفی کتاب
کتاب فرنگیس، شامل خاطرات فرنگیس حیدرپور متولد سال 1341 در روستای اوازین است. او در حمله نظامیان عراقی به روستای محل سکونتش با یک تبر از خود در برابر سربازان ارتش بعث عراق دفاع کرد.در سال 1359 پس از حمله عراق به روستای اوازین، مردم به دره های اطراف فرار می کنند. فرنگیس که در آن زمان 18 سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش جهت تهیه غذا به روستا باز می گردند.
اما در طول راه پدر و برادر فرنگیس ضمن درگیری با عوامل عراقی کشته می شوند و فرنگیس در پی برخورد با دو سرباز عراقی بدون داشتن سلاح گرم، با تبر پدرش با سربازان درگیر شده، یکی را کشته و دیگری را با تمام تجهیزات جنگی اسیر می کند و به مقر فرماندهی ارتش ایران تحویل می دهد.
همچنین رهبر انقلاب در سفرشان به کرمانشاه به این بانوی بزرگ فرنگیس حیدرپور اشاره کرده بودند و بر ثبت خاطراتش تاکید داشتند.
کتاب فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور، نوشته مهناز فتاحی است و در انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
شب آرام آرام از راه میرسید. همه کنار هم، پشت صخرهها کز کرده بودیم. کسی نای حرف زدن نداشت. نمیدانستیم قرار است چه بلایی سرمان بیاید. علیمردان، داییام، پدرم و تعدادی از مردها هنوز با ما بودند. آنها هم آرام و قرار نداشتند. میخواستند برگردند ده. عدهای از زنها نگذاشتند. با یک دنیا ترس میگفتند: «اقل کم شما بمانید. ما اینجا تنها هستیم. اگر یکهو عراقیها تا اینجا جلو بیایند، دست تنها چه کنیم؟
در دل شب، صدای زنجیر تانکها و انفجار توپ و خمپاره لحظهای قطع نمیشد. از سمت گیلان غرب هم نیروهای خودمان به طرف گورسفید توپ و بمب پرتاب میکردند. آوه زین و گورسفید، شده بود خط مقدم جبهه!
از مقدمه نویسنده: همیشه وقتی تندیس زنی تبر به دست را کنار پارک شیرین کرمانشاه میدیدم با خودم فکر میکردم کاش بتوانم یک روز این زن قهرمان را از نزدیک ببینم و با او حرف بزنم. میگفتند فرنگیس در روستایی نزدیک گیلانغرب زندگی میکند و مایل نیست خاطراتش را تعریف کند. میدانستم نوشتن خاطراتش سخت خواهد بود اما همیشه به نوشتنش فکر میکردم..
در دل شب، صدای زنجیر تانکها و انفجار توپ و خمپاره لحظهای قطع نمیشد. از سمت گیلان غرب هم نیروهای خودمان به طرف گورسفید توپ و بمب پرتاب میکردند. آوه زین و گورسفید، شده بود خط مقدم جبهه!
از مقدمه نویسنده: همیشه وقتی تندیس زنی تبر به دست را کنار پارک شیرین کرمانشاه میدیدم با خودم فکر میکردم کاش بتوانم یک روز این زن قهرمان را از نزدیک ببینم و با او حرف بزنم. میگفتند فرنگیس در روستایی نزدیک گیلانغرب زندگی میکند و مایل نیست خاطراتش را تعریف کند. میدانستم نوشتن خاطراتش سخت خواهد بود اما همیشه به نوشتنش فکر میکردم..
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1394
-
چاپ جاری7
-
تاریخ اولین چاپ1394
-
شمارگان2500
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات354
-
ناشر
-
مصاحبه گر
-
وزن414
-
تاریخ ثبت اطلاعاتپنجشنبه 25 تیر 1394
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتیکشنبه 26 شهریور 1402
-
شناسه29611
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط
اخبار مرتبط
روح الله مصلی نژاد
کاش همه زنان بخوانند قصه ی این شیر زن را
15 اسفند 1398