این داستان درباره نوجوانی به نام پوریا است که عاشق انشا نوشتن است و در انشاهایش همیشه از عناصر تخیلی بهره می برد و داستانی خنده آور می آفریند. پوریا توسط موجوداتی غریب به یک سرزمین خیالی برده می شود و در آنجا با این یکی و اون یکی و خواهرشان تربچه آشنا می شود. موجوداتی تخیلی و جادویی که قادرند گاهی وقت ها اختلالاتی در زندگی آدم ها به وجود بیاورند. همانطور که سال ها است برای زندگی پوریا و خانواده اش اختلالاتی به وجود آورده اند. پوریا وقتی با این موجودات آشنا می شود تازه درمی یابد که آنها پیش تر از آن در خانوده اش رفت و آمد داشته اند و حتی هم بازی پدربزرگ و مادربزرگشان بوده اند. پوریا در این سرزمین جادویی تربچه را که توسط پدر پدربزرگش در بطری کوچکی زندانی شده است، نجات می دهد و موجودات خیالی در عوض به او قول می دهند یکی از آرزوهایش را برآورده کنند. پوریا تنها آرزویش سلامتی مادر بزرگ است و آنها این آرزوی پوریا را برآورده می کنند. موجودات خیالی بعد ازاین برای همیشه از زندگی آنها بیرون می روند و قول می دهند دیگر کاری به کار آنها نداشته باشند.
اسمت چیه؟ تربچه حاوی هفت فصل است که نام هایشان عبارتند از: این دو، آن دو. پدر پدر بزرگ. من. پدربزرگ. مامان. آبجی کوچیکه. مادربزرگ. در لابه لای صفحات نیز نقاشی هایی مربوط به داستان و ماجرای کتاب نقاشی و گنجانده شده است.