آیا دین جزء طبیعی و مهم زندگی بشر است که می تواند معنا و ثبات روانی ببخشد یا انحرافی فکری است که تنها امیدهای واهی و خشنودی های بی پایه و اساسی را به بار می آورد که به لحاظ روان شناختی زیان بارند؟ این کتاب چهار کار مهم در ارائۀ مبحث دین انجام می دهد: 1) نشان می دهد که برخی مباحث مهمی که علیه دین اقامه شده، و فرض بر این بوده که بر علوم تجربی، جامعه شناختی و روان شناختی مبتنی اند، باطل و نادرست اند. 2) چرایی و چگونگی تفاوت و اختلاف ادیان را بیان می کند ــ آن ها نه تنها در تعارض با یکدیگر نیستند، بلکه در پی مجموعۀ منطقاً ممکنی از پاسخ ها به پرسش های اساسی انسان دربارۀ معنویت اند. 3) توجیهی منطقی برای باور دینی فراهم می آورد ــ نشان می دهد که چگونه ایمان دینی می تواند جهان نگری، طرز تلقی و شیوۀ رفتار آدمی را به طور قابل ملاحظه ای تغییر دهد. 4) توضیح می دهد که چرا در دنیای جدید ادیان نهادینه شده برای آن که موجب خیر و صلاح باشند باید تغییر کنند.