«قبض و بسط تئوریک شریعت» عنوان مجموعه مقالاتی است که دکتر عبدالکریم سروش بر سلسله مباحث دین شناسی خود داده اند. ادعای اصلی این مجموعه مقالات قول به تفکیک دو معنای از شریعت است که یکی خود شریعت، یعنی شریعت صامت، و دیگری فهم (عصری) ما از شریعت، یعنی شریعت ناطق، است.
نویسنده پس از طرح دیدگاه های دکتر سروش به بررسی و نقد نظریات ایشان می پردازد و هر دو ادعای اصلی و بزرگ ایشان را ردّ و طرد می کند: اگر هر فهمی، و از جمله فهم دینی، عصری است پس خود فهم این عبارت هم باید عصری باشد؛ از سویی دیگر، باید فهم پیامبر و ائمه (ع) از شریعت نیز عصری باشد و قادر به فهم «خود شریعت» نباشند. همین طور اگر میان همهِ شعب معرفت بشری از علوم تجربی تا علوم عقلی و فلسفی و تا معرفت دینی و ادبی، ارتباطی وثیق وجود داشته باشد باید تغییر مسائل یک حوزه معرفتی منجر به پیدایش و تحوّل و تغییر در دیگر حوزه ها و کل حوزه معرفتی آدمی گردد و حال آنکه واقع امر خلاف این را می گوید. نویسنده در پایان نتیجه دعاوی دکتر سروش را قول به «نسبیت حقیقت» می داند.