در تیرماه 1359، آمریکا و اسراییل بیش تر کشورهای عربی هم پیمان آمریکا، از ترس صدور انقلاب الهی و مردمی احساس خطری جدی کردند و برای جلوگیری از پیشرفت انقلاب، سخت به تکاپو افتاده و از هیچ تلاشی برای سرنگون کردن حکومت ایران اسلامی دریغ نکردند. آن ها برای چاره جویی و مقابله، سران وابستۀ کشورهای عربی را فراخواندند و خطرات محسوس انقلاب ایران اسلامی را به آن ها گوشزد کرده، یادآور شدند که انقلاب اسلامی ایران یک نهضت خودجوش و مردمی است و دیری نمی گذرد که کشورهای اسلامی و شاید تمام دنیا را با خود هم صدا کند. پس لازم است با تمام قدرت و در حد توان از نظر مالی، صدام، همسایۀ ایران را حمایت و پشتیبانی کنیم تا شاید بتوانیم انقلاب اسلامی را ساقط کنیم. بر این اساس صدام در اواخر شهریور 1359 دستور حملۀ سراسری به ایران را صادر کرد و قسمت های زیادی از خاک آن ها را به تصرف خود درآورد. در این حملۀ ناجوانمردانه بسیاری از رزمندگان اسلام به شهادت رسیدند و خیلی ها مجروح شدند و عدۀ زیادی به اسارت درآمدند. نوشتار حاضر حاوی خاطرات نگارنده از دوران اسارت خود در بند دژخیمان صدام تا زمان آزادی و بازگشت به وطن است.