«حمزه» و «عباس» دو دوست هستند که تصمیم می گیرند به باغ میوه «کیانوش» بروند و میوه بچینند. در شب عروسی پسر کیانوش، با استفاده از غفلت او از باغ، وارد باغ میوه می شوند، اما توسط کیانوش که برای سرکشی به باغ آمده است گیر می افتند. در کشاکش تنبیه حمزه و عباس توسط کیانوش، خلبان هواپیمای درحال سقوط عراقی به باغ می افتد. خلبان کیانوش و عباس را با اسحله تهدید می کند و آنها را اسیر می کند. حمزه در یک لحظه از باغ فرار می کند تا کمک بیاورد و کیانوش و عباس گرفتار خشم و ترس خلبان که خود نیز درمانده شده است، می شوند.
این رمان برای گروه سنی «د» و «هـ» به نگارش درآمده است.