loader-img
loader-img-2
بعدی
بعدی بازگشت
بعدی بازگشت

هاروارد مک دونالد: 43 نمای نزدیک از سفر آمریکا

سفرنامه - 2

5 (1)

ناشر افق

نویسنده سید مجید حسینی

ویراستار سوره نوع پرست

سال نشر : 1391

تعداد صفحات : 264

خرید پیامکی این محصول
جهت خرید پیامکی این محصول، کد محصول، نام و نام خانوادگی، آدرس و کد پستی خود را به شماره زیر ارسال نمایید: کد محصول : 35878 10003022
40,000 38,000 تومان
افزودن به سبد سفارش

معرفی کتاب

کتاب هاروارد مک دونالد: 43 نمای نزدیک از سفر آمریکا، شرح سفر علمی وی به آمریکا در سال 1390 است که فضای اجتماعی و زندگی روزمره مردم آن را توصیف و تحلیل می کند. این کتاب نوشته سید مجید حسینی است و در انتشارات افق به چاپ رسیده است.

از حاج محمدعلی سیاح که کمتر از 200 سال پیش به عنوان اولین ایرانی پا در خاک آمریکا گذاشته تا سید مجید حسینی که لابد نفر چند میلیونم ایرانیانی است که وارد آمریکا شده اند، اولش همه این فکر را کرده اند که باید بی طرفانه نگاه کنند تا بفهمند آمریکا چیست! اما کمی که پیش رفته اند، آنچه در ایران بوده اند و هستند تاثیرش را در نگاهشان نشان داده...

سید مجید حسینی، دکترای علوم سیاسی را از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گرفته و در آنجا «فرهنگ و سیاست در ایران و جهان» تدریس می کند. او نخستین سفرنامه فرهنگی خود را که تکه هایی از سفر حج است، با عنوان کلوخ های بلور منتشر کرد. در سال های اخیر هم مدیریت گروه مجلات همشهری را به عهده دارد.

«دانشگاه کلمبیا، قلب هارلم»، «موزه متروپولیتن، گفت و گو با چشمان سنگی»، «موزه مادام توسو، آروزهای بر باد رفته»، «قلعه باسکرویل»، «نیاگارا اسب سپیدی جداکننده دو فرهنگ»، «قبرستان ملی آرلینگتون»، «دانشگاه مریلند»، «علم بهتر است یا ثروت»، «زندگی شبانه، وقتی مورچه نیویورکی بارش را زمین می گذارد» از مهم ترین قاب های نوشتاری این کتاب است.

از همان اول باری که علاقمند به کتابخوانی شدم، یکی از کتاب هایی که همیشه تصاویر ذهنی ام را می ساخت، کتاب خاطراتی بود از سفر آمریکا که جلال رفیع در زمانی که دل و دماغ نویسندگی داشت، با عنوان «در بهشت شداد» نوشته بود. کتاب نسبتاً قطوری بود و تصویری که تکنوکرات اهل قلم دهۀ شصتی ایران از دهۀ آمریکا از دهۀ 80 آمریکا نشان می داد، خواندنی بود.

از آن روز تا الان که ده ها سفر رفته ام و ده ها مطلب نوشته ام، هنوز آمریکا با کلیدواژه های سیاسی در ذهنم نقش می بندد و خوب و بدش را هر چه می فهمم، از همین سفرنامه ها و خاطرات شکسته ـ بسته که این سال ها منتشر شده یا داستان ها و رمان هایی که این اطراف می گذرد، دیده ام و امروز صبح که از فرودگاه بین المللی جان اف کندی وارد خاک آمریکا شدم، به نظرم آمد هرچه خوانده ام هیچ است و باید از نو دستگاه ذهنم را بچینم، از سفرنامه جلال آل احمد گرفته تا «بهشت شداد» جلال رفیع و از رمان «بی وطن» امیرخانی تا خنده دار به فارسی فیروزه جزایری دوما، همه حرف خودشان را زده اند نه حرف این سرزمین را.

می خواهم این چند روز کمی خودم و این تصاویر ذهنی ام را کنار بگذارم و بگذارم این سرزمین خودش حرف بزند؛ مثل عکاسی، عکاسی کنم و از خودم کمتر بنویسم؛ پس این کتاب نه روزنوشت است و نه افاضات روشنفکری در مورد سنت و مدرنیته در جهان آمریکایی شده، نه حرف سیاسی و نه حتی دغدغه های پدرانه تربیتی، بلکه چند تصویر است و من فقط یک راوی ام که سعی می کنم روایت کنم با مشاهدات و تصویرها

-----------------------

نیویورک شهر نیست که اژدهاست، وارد شهر که می شوی، انگار اژدهای هفت سری را از فراز کوهی بلند می بینی و به سرت می افتد نکند اژدها خشمگین شود و دودی هم از خاکسترت برنخیزد. داخل خیابان های تنگ «منهتن» جرم سنگین شهر روی سینه ات سنگینی می کند و احساس می کنی مردم که مثل مورچه از این سو به آن سو می دوند، مشغول بردن جرم سنگین شهراند.
شهر در دست مورچه هاست و همگی به خط و منظم حرکت می کنند. میلیون ها مورچه باربر که بدون ایجاد سروصدا و مزاحمت برای هم، در مسیر خود می روند. اصلاً دوست ندارم مثل میرزاحسن خان ایلچی و روشنفکران ندید بدید دوره ناصری در فرنگ «حیرت نامه» بنویسیم یا مثل جلال آل احمد، تاریخ و فرهنگ و پدربزرگم را بر سر آمریکایی ها بکوبم و صیغه تصغیر «ک» بر سر نام هر کس و چیزی که در آنجا زاییده و روییده بگذارم؛
ولی «نیویورک» هم جای حیرت دارد هم جای تحقیر. هم شهر فرهنگ است هم نیست. هم شهر سیاست است هم نیست و هم از اساس «شهر» است و هم به کل شهر نیست. ولی هر چه هست و هر چه نیست، یک چیز قطعی است و آن اینکه نیویورک شهر «پول» است و دلار و در این هیچ کسی شک و شبهه ای ندارد. همه مورچگان نیویورکی از صبح تا شب می دوند به خاطر یک مشت «دلار» بیشتر و یک قران مالیات کمتر.
همه چیز حساب و کتاب دارد و سر همه هم توی حساب است و همیشه باید چرتکه دستت باشد که فلان کمپانی دو شاهی کمتر می گیرد و فلان مغازه «آوت لت استور» 20 درصد تخفیف داده برای بیست روز یا اگر از قبل «گیفت کارت» داشته باشی سر شانسی و یکی می خری و دو تا می بری.
کاربر گرامی توجه داشته باشید که این بخش صرفا جهت ارائه نظر شما در رابطه با همین مطلب در نظر گرفته شده است. در صورتی که در این رابطه سوالی دارید و یا نیازمند مشاوره هستید از طریق تماس تلفنی و یا بخش مشاوره اقدام نمایید.
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
نظر
کد امنیتی
شما هم می توانید گزیده انتخابی خود از کتاب را ثبت کنید.
نام و نام خانوادگی
عنوان
برگزیده
کد امنیتی
محصولات مرتبط
بازدیدهای اخیر شما