ابر می بارید و باران نه!
ابر می بارید و باران نه ! (چاپ دوم)
۴٬۰۰۰
تومان
5 ٪
۳٬۸۰۰
تومان
افزودن به سبد خرید

ابر می بارید و باران نه!

دسته بندی: رمان و داستان کوتاه

ناشر: کتاب نیستان

نویسنده: محمود اسعدی

سال نشر: 1390

تعداد صفحات: 176

فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

«صادق» و همسرش «سحر» و فرزندشان «شبنم» در خواب بودند. صادق در خواب می دید که «باران می بارد و همه خوابند، اما او با بیدار شدن و پوشیدن لباس به خیابان می رود. مسافرکشی او را سوار می کند، اما بر سر سردی هوا و بارش باران، با هم بحث می کنند و صادق پیاده می شود. بعد از آن صورتش را به سمت آسمان می برد و چند قطره باران چهره اش را می پوشاند. کم کم هوا روشن می شود و او با خرید نان سنگک به خانه برمی گردد». اما صادق هنوز خواب است. همسرش بالای سر او می رود، او را صدا می زند، اما دیگر هیچ صدایی از صادق به گوش نمی رسد. روز تشییع پیکر او، هوا ابری بود، اما باران نمی آمد. داستان حاضر تحت عنون «ابر می بارید و باران نه» یکی از پنج داستان کوتاه مجموعه حاضر است. عناوین دیگر داستان ها بدین قرار است: حرف های سبز؛ چهار نخل؛ میز گرد؛ و تابلو شهادت.

اطلاعات کتاب

  • زبان کتاب: فارسی
  • سال نشر: 1390
  • چاپ جاری: 2
  • شمارگان: 2200
  • نوع جلد: جلد نرم
  • قطع: رقعی
  • تعداد صفحات: 176
  • ناشر: کتاب نیستان
  • نویسنده: محمود اسعدی

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام