کتاب حاضر ، پژوهشی است در قلمرو مفاهیم بنیادین معرفت شناسی که با تلاش پژوهشگر ارجمند حجت الله السلام و المسلمین دکتر احمد ابوترابی در هفده فصل نگارش یافته است . هدف اصلی نویسنده ارائه تعریفی نو از قضایای تحلیلی و ترکیبی ، بررسی چیستی و نقش این دو نوع قضیه در منطق و معرفت شناسی ، و مقایسه تقسیم قضایا به تحلیلی و ترکیبی با تقسیمات مشابهی است که در منطق مسلمانان وجود داردتقسیم قضایا به تجلیل و ترکیبی از مهمترین و جنجالی ترین مسائل معرفت شناسی و فلسفه ی تحلیلی به شمار می آید. فیلسوفان غرب از این تقسیم ، اهداف و انتظارات بسیار داشته اند . در این نوشته نشان داده شده است که این تقسیم کارایی لازم را براینیل به آن اهداف ندارد، اما این انتظارات را تقسیم های هشت گانه ی قضایا در منطق مسلمانان ، کاملا برآورده می سازد.
در احکام تحلیلی، محمول همه آنچه را از پیش در موضوع بوده است، یا بخشی از آن را تکرار میکند؛ ولی در احکام ترکیبی، محمول چیزی فزون بر آنچه در موضوع بوده است، بیان میدارد.احکام تحلیلی در دو قالب میگنجند، بعضی از آنها به شکل «هر الف، الف است.»میباشند، مثل اینکه بگوییم: «هر مجردی، مجرد است.» و برخی دیگر به شکل «هر الف ب، الف است.»، مثل این که میگوییم: «هر مثلثی، سه ضلعی است.» یا «همه پدران، مذکرند.» که در شکل اول، محمول عین موضوع است، ولی در شکل دوم، محمول بخشی از موضوع را دربردارد. اما احکام ترکیبی در قالب «هر الف، ب است.» بیان میگردند، مثل این که میگوییم: «همه مجردها، بلندقامت هستند.» (البته این قضیه ترکیبی کاذب است.) گزاره های تحلیلی، جدا از تجربه، به اندیشه درمی آیند. در این گزاره ها ما چیز جدیدی کشف نمیکنیم، بلکه آن چه را به طور مبهم میدانیم، روشن میکنیم.